بایگانی برچسب: s

۸ میلیارد تومان جایزه حسن یزادنی

برای انسانی مانند حسن یزدانی قطعا دو چیز با ارزش تر از گرفتن مدال طلای مسابقات کشتی جهانی سال ۲۰۲۱ ( نروژ ) بود، آرامش روحی آخرین شکستی که از حریف آمریکایی و حرفه ای خود در المپیک ۲۰۲۱ خورده بود و دوم، غرور و غیرتی که برای مردم ایران به ارمغان می آورد و خوشحالی و شادی یک ایران را به همراه داشت.

اگر یه محاسبه ساده داشته باشیم و ببینیم که برای خوشحالی هر یک نفر ایرانی تا چه میزان باید هزینه کنیم باید بگم که حسن یزدانی علی رغم تمام کم کاری هایی که برای رفاه یک ورزشکار ملی در سطح جهانی در همه جای دنیا اتفاق می افته تونست یک نفره دل یک ایران رو شاد کنه و این کار رو در شش دقیقه و شش روز این مسابقات انجام نداد بلکه سالیان سال تلاش کرد و بارها شکست خورد و بارها در میادین مختلف تجربیات و فشارهای زیادی رو به جان خرید تا بتونه چند ساعت مردم و ملت رو شاد کنه .

اگر قرار بود دولت برای این همه شادی مردم کاری کنه چقدر باید هزینه می کرد ؟ اگر جمعیت ایران رو هشتاد میلیون نفر در نظر بگیریم ( که بیش از اینهاست ) و برای این شادی روانی و ذهنی اونا که در این چند ساعت اتفاق افتاد صرفا برای هر نفر تنها ۱۰۰ تومان به حسن یزدانی هدیه بدیم جمعا باید ۸ میلیارد تومان به حسن یزدانی هدیه بدیم این در حالی هست که ایرانی ها برای شادی یک ساعت و نیمی در یک کنسرت با هر کیفیتی حداقل صد و پنجاه هزار تومان پول پرداخت می کنن و یا برای یک فیلم سینمایی با هر کیفیتی برای هر نفر بین سی الی پنجاه تومان هزینه می کنن. بنا به این اوصاف کافی هست که در ازای هر ایرانی صرفا ۱۰۰ تومان هزینه شاد کردن رو به حسن یزدانی اختصاص بدیم.

قسمتی از تلاش های این مرد بزرگ رو که قطعا در لیست نامداران تاریخ ساز تاریخ کشتی ایران قرار گرفته رو در زیر می تونید ببینید و فراموش نکنید که این مرد باید امروز بیشتر از روزهای قبل تمرین کنه چون الان جایگاه انتقام این کشتی برای ما و حریف آمریکایی حسن یزدانی تغییر کرده و همون قدر که حسن در این دو ماه سپری شده از المپیک تمام تمرکز و تلاش خودش رو برای این فینال کرده بود، الان این کشتی گیر آمریکایی هست که برای رویارویی بعدی خود لحظه شماری میکنه

زن خانه به دوشی که میلیاردر شد – موسی توماج

برداشت از تک بوک:
وقتی که می‌شنوید کسی به موفقیت و دستاورد بزرگ یا ثروت سرشاری دست یافته است چه عکس‌العملی نشان می‌دهید؟
اکثر مردم در چنین مواقعی چنین جملاتی به‌کار می‌برند: چه خوش شانسه ، خوش به حالش ، مردم شانس دارن و عباراتی از این قبیل .
آنها طوری صحبت می کنند که گویی عواملی غیر از خود فرد در موفقیت او دخیل بوده و مهمترین علت را شانس می دانند .
من منکر تاثیر عوامل بیرونی و حتی منکر شانس نیستم اما چون به قانون علیت باور دارم می دانم که شانس نیز از این قانون تبعیت می کند و حداقل تا حدودی قابل کنترل است . در مواجه‌شدن با یک فرد بسیار موفق، اکثر افراد عوامل و عللی را که در طول سال‌ها توسط او به‌کار گرفته‌شده و باعث به وجود آمدن نتایج عالی شده است، نادیده می‌گیرند. در کتاب رازهای موفقیت زن خانه به دوشی که میلیاردر شد می‌خواهم موردی را بررسی کنم که درس‌های مهمی را برای دستیابی به رویاهای بزرگ ارائه می‌کند .

این کتاب رو می تونید به صورت پی دی اف دانلود کنید
دانلود فایل

اپرا وینفری؛ ملکه دنیای رسانه – Oprah Winfrey

Oprah-Winfrey-Own-Network-(alihosseini.ir)
اپرا وینفری، ملکه شوهای تلویزیونی امریکا، آنقدر دستاورد و عنوان دارد که اگر بخواهیم تنها لیست کاملی از آن‌ها را فهرست کنیم، دیگر جایی برای پرداختن به زندگی وی باقی نمی‌ماند. ولی پرداختن به زندگی اپرا بدون شرح داستان دوران کودکی وی و چالش‌های سختی که از سر گذارنده، زندگی‌نامه‌ای ناقص است.
اپرا در سال ۱۹۵۴ از پس رابطه خارج از ازدواج دو نوجوان، در شهر کوچکی در ایالت می‌سی‌سی‌پی به دنیا می‌آید. این دو نوجوان، ورنون وینفری و ورنیتا لی، هیچ‌گاه با هم ازدواج نکردند وسرپرستی اپرا  را مادر به عهده گرفت. بعد از دو سالگی وی، مادر برای یافتن شغلی مناسب به میلواکی مهاجرت می‌کند تا پس از یافتن شغلی مناسب، اپرا را پیش خود ببرد. در این مدت تربیت اپرا بر عهده مادربزرگش قرار می‌گیرد و در مزرعه او به سر می‌برد. مادربزرگ هم در ساعات بیکاری و در سن سه سالگی اپرا، خواندن و نوشتن را به او آموزش می‌دهد.
اپرا آنقدر خواندن و نوشتن را خوب یاد می‌گیرد که وقتی در پنج سالگی به مهدکودک می‌رود، طی نامه‌ای از آموزگار می‌خواهد که وی را به کلاس اول بفرستد و معلم هم وقتی استعداد و سطح سواد او را مشاهده می‌کند، بلافاصله وی را به کلاس اول می‌فرستد و بعدتر هم با یک کلاس جهشی خواندن، وارد کلاس سوم می‌شود.
ولی این دوران زندگی آنقدر هم آرام و بی‌دردسر نبوده است. اپرا به علت وضعیت خانوادگی تا سنین نوجوانی در فقر شدید زندگی می‌کرد، به طوری در سن شش سالگی برای اولین بار یک جفت کفش می‌خرد. اما حادثه مهم‌تر وقتی است که مادر دوباره وی را برای کار  هر روز در خانه با دیگر بستگانشان تنها می‌گذارد و دوره‌ای دردناک و تاثیرگذار در زندگی اپرا آغاز می‌شود. در این زمان –که بعدتر ها خود در شوی تلویزیونی‌اش اعلام کرد- وی مورد آزار و اذیت جنسی و تجاوز توسط افراد فامیل و دوستان مادرش قرار می‌گیرد، و به خاطر همان ترس‌های کودکی و تهدید متجاوزان، هیچ‌گاه از این مسئله تا سال‌ها با کسی حرف نمی‌زند. این روابط ناسالم و متجاوزانه نهایتا منجر به حاملگی وی در سن چهارده سالگی می‌شود و حاصل آن به دنیا آمدن زودرس پسری می‌شود که اندک زمانی پس از تولد می‌میرد.
پس از این حادثه مادر، دختر سرکش و افسرده خود را که اکنون تحت بی‌توجهی وی از او پول می‌دزد و صرف مواد و کارهای غیرقانونی می‌کند، به نزد پدرش در نشویل می‌فرستد. پدر اپرا که سابقه ارتشی داشت و بازرگان بود، با همسر خود زندگی می‌کرد و به گفته خود اپرا شخصیتی خیلی منظم و دقیق دارد. پدر و نامادری اپرا از او پذیرایی گرمی می‌کنند و به دنبال ثبت نام و کارهای ادامه تحصیل وی می‌روند. این اولین باری است که اپرا اتاقی اختصاصی از آن خود پیدا می‌کند. در این دوران پدر به شدت برای اپرا وقت صرف می‌کند و به وی می‌آموزد که باید به دنبال آرزوهایش برود و همیشه در پی کسب موفقیت باشد.
تحت این آموزش‌ها و بعد از پایان دوره دبیرستان، اپرا وارد دانشگاه ایالتی تنسی می‌شود و در رشته هنرهای نمایشی و فن بیان تحصیل می‌کند. در همین دوره وی به عنوان بانوی شایسته سیاه پوست ایالت تنسی انتخاب می‌شود و همین امر باعث ورود او به دنیای رسانه و خبرنگاری می‌شود. اپرا کار خود را در یک ایستگاه رادیویی به نام «سیاه» شروع می‌کند و به زودی به تلویزیون راه می‌یابد و اولین شوی تلویزیونی خود به نام «مردم صحبت می‌کنند» را میزبانی می‌کند. موفقیت وی در این برنامه کوچک باعث پیشنهاد کاری از طرف «شیکاگو تی‌وی» برای اجرای شوی انحصاری خود می‌شود و اپرا در سال ۱۹۸۶ برنامه خود را کلید می‌زند.
در آن زمان در ایالات متحده، شوهای روزانه عموما پر بود از مسائل پیش پا افتاده و غیر جذاب برای مخاطبان. ولی اپرا این سیستم شو را به کلی دگرگون کرد. وی با آوردن روشی نو در اجرای تلویزیونی سعی داشت به شناخت افراد از خود و به آن‌ها برای داشتن زندگی شاد کمک کند. شیوه‌ای که اپرا مبدع آن به شمار می‌رود و اپرافیکیشن[1] نام گرفته، ناظر بر مصاحبه‌ای است که در آن مصاحبه شونده، کاملا صادقانه، به مشکلات و چالش‌های زندگی شخصی خویش می‌پردازد و از طریق بیان مشکلات، مثلا در زمینه چاقی، ارتباط جنسی بد، یا تحت سواستفاده جنسی قرار گرفتن، سعی در حل آن یا تاثیرات جانبی مخرب چنین مواردی دارد. این شیوه مصاحبه صریح اکنون شاید به پرمخاطب‌ترین نوع مصاحبه در شبکه‌های تلویزیونی تبدیل شده است.
این شیوه جدید و صداقت همدلانه اپرا در برنامه‌هایش باعث شد وی به چهره‌ای به شدت محبوب در ایالات متحده تبدیل شود و تمام برنامه‌هایش از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون باشند. البته این امر مختص امریکا نیست و محبوبیت وی در جهان نیز بی‌نظیر است، به طوری که شبکه ام.بی.سی عربستان سعودی، شوی اپرا را هر هفته پخش می‌کند و آن را از محبوب‌ترین برنامه‌های دنیای عرب معرفی کرده است. اقبال عمومی از این شو، که به مدت ۲۵سال روی آنتن بود، باعث ثروت و شهرت به اپرا شد و اکنون اپرا ثروتمندترین امریکایی افریقایی‌تبار نام گرفته که میلیاردری خود ساخته است. وی همچنین اولین زن میلیاردر سیاه‌پوست در جهان است و ثروت وی در حدود سه میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

O_Magazine_cover_0-(alihosseini.ir)

شوی اپرا نه تنها باعث مشهور و ثروتمند شدن وی شد بلکه تاثیراتی عمیق و عینی بر جامعه امریکا گذاشت. اپرا اولین نفری بود که در شوی خود از حقوق اقلیت‌های جنسی دفاع می‌کرد و باعث شد این افراد بتوانند در جامعه به راحتی خود را ابراز کنند. وی همچنین در توانمندسازی زنان، آموزش کودکان، و کمک به مردم برای شناخت و ابراز بهتر خود واقعی‌شان برنامه‌های متنوع و اثرگذاری ساخته است. مصاحبه‌های او نیز همیشه جنجالی بوده و نکته‌ یا رازی جدید از مصاحبه‌شونده مطرح کرده است. همچنین مصاحبه او با «مایکل جکسون» رکورد تعداد بیننده را در تاریخ تلویزیون با بیش از صد میلیون تماشاگر  از آن خود کرده است. در برنامه‌های اپرا حاضرین در استودیو نیز عمدتا شگفت زده می‌شوند، یکی از بزرگترین این سورپرایزها در جشن بیست سالگی برنامه بود که اپرا به هر یک از حاضرین یک ماشین صفر هدیه کرد. علاوه بر این‌ها تصمیم اپرا بر کاهش وزن و گرفتن رژیم غذایی سالم و شرکت در مسابقه ماراتون که آن را ظرف پنج ماه عملی ساخت نیز به شدت در جامعه امریکا مورد بحث قرار گرفت و اثرگذار بود.
اپرا شوی خود را در سال ۲۰۱۱ پس از ۲۵ سال و بیش از پنج هزار برنامه به پایان رساند و به دنبال تاسیس شبکه خاص خود رفت که [2]”own” نام دارد و در آن اپرا مصمم‌تر از پیش به دنبال عملی کردن ایده‌ها و فرهنگ‌سازی و پرداخت عمیق‌تر به مشکلات جامعه خویش است.
البته ثروت و شهرت اپرا هرگز مانع فراموشی رنجی که در کودکی کشیده نشد و به همین خاطر او در زمینه‌های انسان دوستانه و اجتماعی بسیار فعال است. برای مثال در سفری که در چند سال پیش به افریقای جنوبی برای دیدار نلسون ماندلا داشت، مرکز آموزشی مجهزی را برای آموزش دختران در این کشور احداث کرد. یا در زمان طوفان کاترینا در امریکا با احداث موسسه‌ای برای کمک به طوفان‌زدگان با کمک دیگر افراد، به احداث خانه‌های جدید برای آسیب دیدگان این فاجعه دست زد. اگر بخواهیم فقط لیست فعالیت‌های بشردوستانه وی را از نظر بگذرانیم، فهرستی بلند بالا را باید مطالعه کنیم ولی در وصف این کارها همین بس که اپرا تا سال ۲۰۱۲، مبلغ چهارصد میلیون دلار به خیریه‌های مختلف کمک کرده است.
کار مهم دیگری که باز ریشه در اتفاقات ناگوار دوران کودکی وی دارد، پیگیری تصویب قانونی مهم است. اپرا در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در مجلس سنا حاضر شد و از نمایندگان خواست تا قانونی را برای مقابله با سوء استفاده جنسی از کودکان از تصویب بگذرانند. در نهایت دو سال بعد از طرح این خواسته، بیل کلینتون قانون مورد نظر که اپرا بیل(Oprah Bill) نام گرفته است[3] را امضا و اجرایی کرد. خود اپرا نیز با تاسیس سازمانی به دنبال پیگیری اجرایی شدن این قانون رفت.
فعالیت‌های هنری و فرهنگی اپرا فقط به تلویزیون محدود نمی‌شود و مجله وی نیز که اُ(O) نام دارد، با اقبال گسترده‌ای روبرو است. وی همچنین به ایفای نقش یا صداگذاری در فیلم‌های هالییودی پرداخته و حتی برای ایفای نقش در فیلم «رنگ ارغوان» ساخته استیون اسپیلبرگ، نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. آخرین فیلم روی پرده وی نیز که سال گذشته به روی پرده رفت باتلر (خدمتکار) نام دارد. تمام نقش‌هایی که توسط اپرا ایفا شده‌اند، به زندگی و فرهنگ سیاه پوستان در امریکا و مصائبی که با آن روبه‌رو بوده‌اند، اختصاص دارد. همچنین باشگاه کتاب‌خوانی او نیز از محبوبیت بالایی برخوردار است، به طوری که هر کتابی که این باشگاه معرفی می‌کند، خود را به صدر جدول پرفروش‌ها می‌رساند.
البته فعالیت اپرا محدود و منحصر به فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی نیست و وی در سیاست نیز شخصیتی فعال از خود نشان داده است. برای مثال می‌توان به حضور وی در کمپین انتخاباتی باراک اوباما در دور اول و حضور در کمپین تعدادی دیگر از نامزدهای دموکرات در انتخابات‌های مجلس و سنا اشاره کرد که به عقیده عده‌ای این حمایت در پیروزی اوباما به شدت تاثیرگذار بوده است. وی در سخنرانی در کمپین انتخاباتی اوباما گفت: «دکتر مارتین لوتر کینگ فقط می‌توانست آرزو کند ولی اکنون ما می‌توانیم آرزوی او و خودمان را تحقق بخشیم و رئیس جمهوری سیاه‌پوست داشته باشیم.»
فارغ از جوایز و عنوان‌هایی که سازمان‌ها و نشریات مختلف به این بانوی موفق اعطا کرده‌اند، وی در سال ۲۰۱۳ موفق به دریافت مدال آزادی از رئیس جمهور ایالات متحده به خاطر خدماتش به کشور خویش شد. صرف نظر از همه این عناوین، تاثیری که اپرا بر زندگی افراد مختلف در گوشه و کنار جهان و به ویژه ایالات متحده داشته است، غیر قابل انکار و به شدت قابل تقدیر است. مردمی که اکنون آزادانه می‌توانند گرایش جنسی خود را در جامعه ابراز کنند، به فکر سلامت خود باشند، همیشه به دنبال موفقیت باشند و هویت واقعی خویش را پنهان نکنند. اپرا وینفری برای بسیاری از امریکاییان پیامبری است خود ساخته که حرف‌ها و توصیه‌هایش حاکی از تجربه‌های فراوان و زندگی پر از فراز و نشیب است و از آنجا که آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، حرف‌های او همیشه از مقبولیت و تاثیرگذاری بالایی در جامعه برخوردارند.

۱۰ رمز موفقیت به روایت ریچارد برانسون

علی حسینی-ریچارد برانسون 01

ریچارد برانسون در شانزده سالگی تحصیل را رها کرد و با کمک یکی از دوستانش مجله “دانش آموز” را راه انداخت. او بعدها، در دهه ۱۹۷۰، کمپانی “ویرجین رکوردز” را تاسیس کرد و مؤسس شرکت “ویرجین گروپ” هم هست. او در دهه ۱۹۸۰ شرکت هوایی “ویرجین آتلانتیک” را به وجود آورد و دهه ۱۹۹۰ شاهد “ویرجین موبایل” و “ویرجین ترین” نیز بود.
او یکی از موفق ترین بازرگانان در انگلستان و نمادی از کارآفرینی است. جدیدترین پروژه او “ویرجین گلکتیک” است که او امیدوار است روزی به یک شرکت گردشگری فضایی بدل شود.
این شما و این ده درس برتر او برای موفق بودن:
۱ – رویاهایتان را دنبال کنید و به خود شک نکنیدرؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر می‌خواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.
این‌طوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد.

علی حسینی-ریچارد برانسون 02

برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آن‌ها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند

فکر می‌کنم خیلی از افراد ایده‌های خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی می‌روند و واقعاً ایده‌هایشان را اجرا می‌کنند.
خیلی افراد هستند که به این فکر می‌کنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمی‌توانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد.
دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجان انگیز و پر ارزش را خواهند داشت که می‌گویند همین الان می‌روم و این کار را می‌کنم.
۲ – یک تغییر مثبت بوجود بیاورید و یک کار خوب بکنیداگر می‌خواهید یک کارآفرین بشوید، اولین چیز لازم این است که ایده ای داشته باشید که بتواند تغییری مثبت در زندگی دیگران ایجاد کند. کسب و کار یعنی همین.
اگر صاحب کار و کسبی باشید، در موقعیتی هستید که بتوانید تغییرات بزرگی در این دنیا ایجاد کنید.
به نظر من این برای کارمندان یک شرکت هم خوب است، که از کار کردن در شرکتی که می‌دانند در دنیا کارهای خوبی انجام می‌دهد لذت ببرند.
۳ – به ایده‌هایتان ایمان داشته باشید و در کار خود از همه بهتر باشیدشما قطعاً باید به ایده‌های خود ایمان داشته باشید. اگر شخص احساس خوبی نسبت به کاری که می‌کند نداشته باشد و به آن افتخار نکند، انگیزه‌ای برای هیچ کاری نمی‌ماند. باید علاقه شدیدی به کاری که می‌خواهید بکنید داشته باشید و بتوانید دیگران را هم به آن علاقمند کنید.

علی حسینی-ریچارد برانسون 03

شرکت موسیقی برانسون در ابتدا کار خود را با پذیرش سفارش‌های پستی آغاز کرد

اگر یک ایده، ایده خوبی باشد، باید بتوانید آن را در دو یا سه جمله توضیح دهید و دو سه جمله خیلی راحت پشت یک پاکت نامه جا می‌شود.
اگر بنا نبود خط هوایی من از همه خطوط هوایی بهتر باشد، دلیلی برای راه اندازی آن نداشتم. باید اطمینان کنید که همه جنبه‌های کاری که می‌خواهید بکنید، از رقیب هایتان بهتر باشد.
۴ – لذت ببرید و هوای تیم تان را داشته باشیدمن ۱۰۰ درصد معتقدم که لذت بردن از کار بسیار مهم است، و اگر از کاری لذت نمی برید یعنی وقت آن رسیده که به سراغ کار دیگری بروید. از راس تا پایین چرخه اداری باید از کارشان لذت ببرند تا فضای کاری دلچسبی ایجاد شود.
اطمینان حاصل کنید که کسانی شرکت شما را اداره می‌کنند که عمیقاً به مردم اهمیت می‌دهند، به بهترین جنبه افراد دقت می‌کنند و در عوض انتقاد کردن، تشویق می‌کنند.
انسان‌ها چندان هم با گل‌ها فرق نمی‌کنند. اگر به یک گل آب بدهید شکوفا می‌شود و اگر آب ندهید، می خشکد و می‌میرد، من معتقدم که انسان‌ها هم همین گونه اند.
۵ – بیخیال نشویدبیخیال نشدن اهمیت بسیار زیادی دارد. در ماجراهایی که من داشته‌ام، مثلاً وقتی می‌خواستم با بالن از اقیانوس آرام بگذرم، موقعیت های بسیاری بوده که در آن‌ها فکر کنم احتمال زنده ماندنم ناچیز است.

علی حسینی-ریچارد برانسون 04

برانسون در سال ۱۹۸۹، آویزان به پایین یک هلیکوپتر وارد جزیره نکر شد تا با همسرش جون تمپلتن ازدواج کند

کارآفرینی بی شباهت به ماجراجویی نیست. شما با موقعیت های بسیاری روبرو خواهید شد که راه پس و پیش ندارید و باید روز و شب کار کنید تا به مشکلات مختلفی که سر راه یک شرکت قرار می‌گیرد غلبه کنید. روز بعد خود را جمع و جور کنید و سراغ کارهای دیگر بروید.
فکر می‌کنم من نسبتاً در مواجهه با شکست موفق باشم؛ معمولاً نمی‌گذارم ذهنم را برای بیش از یکی دو ساعت مشغول کند و هر آنچه در توانم باشد را صرف پرهیز از اشتباهات گذشته می‌کنم.
۶ – لیست های متعدد درست کنید و برای خود چالش های جدید ایجاد کنیدمن لیست های بسیاری برای خودم تهیه می‌کنم، چون فکر می‌کنم توجه به جزئیات کوچک است که یک شرکت استثنایی را از یک شرکت متوسط متمایز می‌کند. جزئیات خیلی مهم است و من فکر می‌کنم تعیین چالش ها و اهداف جدید برای خود هم مهم است.
معتقدم که ابتدای سال زمان خوبی است برای اینکه اهداف پیش روی خود در طول سال را بنویسید. اگر خود را سازماندهی نکنید و آنچه می‌خواهید بدست بیاورید را ننویسید، خطر آن وجود دارد که زمان از چنگتان برود و چیزی زیادی به دست نیاورده باشید.
۷ – برای خانواده تان زمان بگذارید و سپردن کارها به دیگران را بیاموزیدیکی از اولین کارهایی که به عنوان یک کارآفرین باید کرد، آموختن هنر سپردن کارها به دیگران است. کسانی را پیدا کنید که در اداره روزانه یک شرکت از شما بهتر باشند و با این کار وقت خود را، برای فکر کردن به موضوعات مهم‌تر و وقت گذراندن با خانواده، آزاد کنید.

علی حسینی-ریچارد برانسون 05

برانسون دو فرزند دارد: هالی و سام

این کار، مخصوصاً اگر فرزند دارید، خیلی مهم است. آنها تنها چیزی هستند که وقتی شما بروید از شما باقی می‌ماند.
من می‌دانم که کارآفرین موفقی ام، ولی مطمئن نیستم که می توانستم مدیر خیلی موفقی هم باشم. ذهن من همیشه به آینده فکر می‌کند و به ساختن چیزهای جدید فکر می‌کنم.
فکر می‌کنم بهتر است به مجرد اینکه چیزی را راه انداختم، فرمان آن را به فرد دیگری بسپارم. می‌توانم بروم و بیایم و کمی دردسر هم برای کارمندانم ایجاد کنم، ولی بهتر است کسب و کار روزانه را به فرد دیگری محول کنم.
۸ – تلویزیون را خاموش کنید، بروید بیرون و کاری بکنیدمادرم، ما را طوری تربیت کرد که برویم بیرون و برای خودمان کاری بکنیم، نه اینکه بنشینیم و کارهای دیگران را تماشا کنیم و تلویزیون نگاه کنیم. به نظرم این روش تربیتی خوبی بود. من زمان زیادی را با فرزندانم در جزایر کارائیب گذرانده ام و در آنجا هیچ وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنیم.
جزیره نکر (در جزایر ویرجین بریتانیا) جایی است که در آن خود را از دنیای بیرون جدا می‌کنم و می‌توانم دغدغه هایم را فراموش کنم. ولی کارهایی که می‌کنم آن‌قدر به نظرم جذاب، با‌ارزش و هیجان انگیز است که هیچ وقت نمی‌خواهم کامل فراموششان کنم. چون خود را در جایگاه قدرتمند و چالش برانگیزی می‌بینم و نمی‌خواهم این موقعیت را هدر بدهم.
۹ – وقتی از شما بد می‌گویند، نشان دهید که اشتباه می‌کنند

علی حسینی-ریچارد برانسون 06

برانسون جلوی عکس بزرگی از “اسپیس شیپ ۲” فضانورد تجاری او در حال انجام آزمایش‌های فنی در بیابان موهاوی در کالیفرنیا است

افرادی هستند که به لباس افراد موفق آویزان می‌شوند و سعی می‌کنند با استفاده از نام آن‌ها چند کتاب بفروشند. چندان دلچسب نیست، ولی می‌دانید که اگر از آنها شکایت کنید و سر و صدا براه بیاندازید، فقط فروش کتابشان را بیشتر خواهید کرد. برای هم من هنر نادیده گرفتن چنین افرادی را آموخته‌ام.
به نظرم بهترین کار این است که به هر شکلی که می‌شود، اشتباه بودن گفته‌های آنان را نشان دهید. مثلاً کتاب خاصی (“برانسون: پشت نقاب” اثر تام باور)، می‌گوید که برنامه فضایی ما عملی نیست، در سال جاری اشتباه بودن ادعای آنها را ثابت خواهیم کرد.
۱۰ – کاری را بکنید که به آن عشق می ورزید و در آشپزخانه تان یک مبل داشته باشیدشما فقط یک بار زندگی می‌کنید، پس اگر من بودم، کاری را می‌کردم که بتوانم از آن لذت ببرم. شاید گفتنش از سوی من که مالک یک جزیره کوچک در کارائیب هستم کمی باور‌نکردنی باشد، ولی وقتی به آن جزیره می‌رویم، بیشتر وقت‌مان را در آشپزخانه می‌گذرانیم.
حقیقت این است که تا وقتی که آشپزخانه شما جای کافی برای یک مبل داشته باشد و شریکی در زندگی داشته باشید که به او عشق می ورزید، لزوماً به دیگر ملحقات زندگی احتیاجی ندارید.
پس اگر مشغول کاری هستید که به آن شدیداً علاقمندید، زندگی بسیار لذت بخش تری را برای شما به ارمغان می‌آورد تا اینکه صرفاً برای پول کار کنید.