بایگانی دسته: تکنولوژی
پیام رسان سروش یک تجربه بد
پیام رسان سروش رو نصب کردم روی یکی از گوشی هام که معمولن تست های اپلیکیشن و نرم افزارها و این داستان ها رو روی اون انجام می دم و البته نسخه دسکتاپیش رو هم روی سیستم ویندوزم نصب کردم.
زودی کانال و گروه درست کردم که به سادگی متوجه شدم که کلن کارش نشون دادن همه اطلاعات شماست و مدیر کانال یا گروه عملن همه چیزش معلومه
البته از بدو نصب تا زمانی که پاک اش می کردم به این موضوع فکر می کردم که بالاخره یه نرم افزار ایرانی هست و ساخت دست ایرانی هایی هست که به دولت وصل هستند و شاید اطلاعات گوشیم رو بردارن و این تفکرات و صد البته که هنوز هم خالی از تردید و شک نیستم ( یه چیزی بین شک و یقین )
سیستم دسکتاپ که کلن داغون / تا سروش رو روی دسکتاپ نصب کردم رفت و تمام اطلاعات توی اپلیکیشن دیتای ویندوز رو پاک کرد یعنی چی ؟
یعنی برای لاگین به مرورگرها دوباره پسورد بزن / لاگین توی سایت هایی که پسورداشون و کد کاربری رو سیو کرده بودن همه پرید و باید از اول این کار رو می کردم / تمام آیکون هایی که گفته بودم توی تسکبار ویندوز بیاد پاک شد و از کار افتاد / تنظیماتی که برای پلیرهام داشتم ریست شد / تنظیمات سایز و اندازه هایی که برای فتوشاپ و ادوب پریمیر ست کرده بودم از بین رفت / حتی پسورد ورود به اوت لوک هم رو پاک کرد
در ادامه این که کلن سیستمم شدیدن کند شد و با دو مرتبه ریست کردن هم سرعتش به حالت نرمال برنگشت
مطالعه در وب رو شروع کردم و دیدم که وااااااو چقدر از باگ های امنیتی و هک کردن سروش با مدرک و عکس و ادله های کافی صحبت کردن
خلاصه اینکه سریعن از روی ویندوز پاک اش کردم و به دلایلی که در بالا گفتم ویندوز رو عوض کردم و پسوردهام رو عوض کردم و از این جور کارهای امنیتی.
من به کسی نصب اون رو توصیه نمی کنم ( حداقل فعلن )
از یک نظر دیگه هم بهیتون عرض کنم که ظاهرن گروه تبلیغات و اطلاع رسانی پیام رسان سروش اونقدر خیالش به حمایت دولت گرم شده که حتی اصول اولیه طراحی لوگو رو رعایت نکرده چرا؟ چون ماهیت رنگ اصلی که پایه اولیه طراحی لوگو هست را رعایت نکرده و چند رنگ رو برای لوگوی خودش در نظر گرفته.
معمول شده که لوگوها رو برای ابعاد سیاه و سفید و رنگی در دو وضعیت طراحی می کنند اما صرفا برای بخش رنگی لوگو سه حالت رنگ کاملن اشتباه هست.
کلن سونی یا سامسونگ یا اپل یا حتی فیس بوک و تلگرام و واتس آپ دارای طرح های رنگی ثابت هستند و یک لوگو هم برای طرح های سیاه و سفید خودشون دارند.
به قول یکی از دوستان : همه چیزمون به همه چیزمون میاد
ارثیه استیو جابز، در خدمت گسترش بازار رسانهای
پس از مرگ بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل، همه میپنداشتند که ارثیهی میلیاردی او در راه توسعهی تکنولوژی رایانه سرمایهگذاری خواهد شد. لورن پاول جابز، بیوهی او، ولی راه دیگری را در پیش گرفته است.
لورن پاول جابز، بیوهی بنیانگذار اِپل، امپراطوری رسانهای خود را با خرید اکثر سهام مجلهی پرسابقهی آمریکایی “آتلانتیک” گسترش میدهد. بنا بر گزارش خبرگزاریها به نقل از دیوید برادلی، صاحب امتیاز و مدیر “آتلانتیک” که نخستین شمارهی آن در سال ۱۸۵۷ منتشر شد، شرکت “امرسون کلکتیو” متعلق به لورن پاول جابز به زودی صاحب سهام باقیماندهی این مجله هم خواهد شد. برادلی “آتلانتیک” را که به مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میپردازد در سال ۱۹۹۹ به مبلغ ۱۰ میلیون دلار خرید. او مینویسد که سه فرزند ذکورش مایل به “ادامهی شغل” او نیستند.
تیراژ “آتلانتیک” در سال ۲۰۱۶ به بیش از نیممیلیون شماره رسیده و صفحهی اینترنتی آن، نزدیک به ۴۲ میلیون و ۳۰۰ هزار خواننده دارد. جفری گلدبرگ قرار است همچنان به عنوان سردبیر، تحریریهی “آتلانتیک” را اداره کند.
لورن پاول جابز پیشتر هم در بخش بازار رسانهای سرمایهگذاری کرده و چندین بنگاه نشر آمریکایی را خریده است. کارشناسان میگویند که او قصد دارد ارثیهی میلیاردی استیو جابز را در بخش نشر و رسانههای مدرن سرمایهگذاری کند.
جف بزوس، مدیر عامل آمازون نیز در سال ۲۰۱۳ روزنامهی پرسابقهی “واشنگتن پست” را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار خرید و با توسعهی بخش “تکنولوژی مدرن” آن طیف خوانندگان روزنامه را گسترش داد.
استیو جابز یکی از برجستهترین چهرههای پیشرو در تکنولوژی رایانه بود که بر اثر بیماری سرطان لوزالمعده، در ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
عجیبترین سوالات استخدامی شرکتهای بزرگ
پیوستن به شرکتهای بزرگ به معنای آزمون ورودی سختتری نیز است، اما این شرکتها گاهی اوقات سوالات عجیبی را از افراد پرسیدهاند که شاید ریشه روانشناختی داشته باشد.
به گزارش آلامتو به نقل از فرادید، حقوق بالا، مزایای جانبی فوقالعاده، امکان پیشرفت و رضایت شغلی بالا را باید در شرکتهای بزرگ جویا شد. با این حال، عبور از سد مصاحبه استخدامیِ این شرکتها به هیچ وجه کار آسانی نیست.
البته شاید شما هم کمی به کارکنان این شرکتها حسادت کرده باشید، اما بهتر است به برخی از سوالاتی که آنها مجبور شدهاند جواب دهند نگاهی بیندازید؛ شاید تجدید نظر کردید!
فراموش نکنید که ما به سختی توانستیم این سوالات را جمعآوری کنیم. چندین نفر تجربهی مصاحبهی خود با شرکتهای بزرگ را به پایگاه گلاسدور ارسال کرده بودند و ما مجبور شدیم صدها مورد را بخوانیم تا بتوانیم سوالات عجیب را از میان آنها استخراج کنیم.
اگر روزی تصمیم گرفتید که برای یافتن شغل به یکی از این شرکتها مراجعه کنید، فراموش نکنید که باید سخت فکر کنید.
گوگل: اگر قرار باشد تا آخر عمرتان وارد یک اتاق شوید و هر بار فقط یک موسیقی خاص برای شما تکرار شود، آن موسیقی چه خواهد بود؟
فیسبوک: مک دونالد در طول یک سال چه تعداد ساندویچ «بیگ مک» در ایالات متحده میفروشد؟
بوئینگ: نظر شما راجع به لامپ گدازهای چیست؟ در مورد دیلبرت (شخصیت کارتونی) چطور؟
گوگل: یک شهر را انتخاب کن و حدس بزن که چه تعداد تنظیم کنندهی پیانو در این شهر وجود دارد؟
فیسبوک: اگر قرار باشد تمام شیشههای خانههای شهر سیاتل را بشویی، چقدر پول میگیری؟
اپل: چه تعداد نوزاد در روز متولد میشوند؟
هِس: رنگ مورد علاقهات چه رنگی است؟
اپل: اگر همین حالا با بهترین دوستت صحبت میکردم و از او میخواستم یک مورد که تو در آن ضعف داری و نیاز به تمرین بیشتر داری را بگوید، آن یک مورد چه چیزی بود؟
گوگل: اگر تو را با یک جمله به خاطر بسپارند، آن یک جمله چه خواهد بود؟
اینتل، برای نابینایان، یک قفسه مخصوص ادویه طراحی کن.
سلژن (یک شرکت بیوتکنولوژی آمریکایی که تولید کننده دارو برای درمان سرطان و اختلالات التهابی است): برایم یک داستان تعریف کن.
مایکروسافت: اگر بین دو نیروی فوقالعاده – نامرئی شدن و پرواز کردن – میتوانستی یکی را انتخاب کنی، کدام را انتخاب میکردی؟
شرکت پزشکی سن جود: چرا در مجراهای شهری شبکه فاضلاب (منهول) گرد است؟
مستر کارد: اگر یکی از کارکنان شرکتتان پیش شما بیاید و به خاطر بوی بد بدن همکارش به شما گلایه کند، چه کار خواهید کرد؟
شرکت سیسکو سیستمز (شرکت آمریکایی تولیدکننده تجهیزات شبکه): تو شبیه چه نوع درختی هستی؟
بایوژن: در کودکی چه شکلی بودی؟
مدترونیک (شرکت تجهیزات پزشکی): به نظرت چه چیزی تو را نسبت به این شغل متنفر میکند؟
مغز فیس بوک کجاست و چگونه اطلاعات حدود 1.5 میلیارد نفر در آن نگهداری میشود
آیا میدانستید در پشت صحنه فیسبوک چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ دنیای دیتا سنتر فیسبوک را دیده اید؟ اگر فقط بهاندازه 30 ثانیه فیسبوک را روی موبایل خود بازکنید، تقریباً هزاران سرور را درگیر صفحه خودکردهاید. جدا از پیچیدگی های زیاد و امکانات پیشرفته که بررسی تخصصی آن زمان بر خواهد بود مشاهده کلیات آن خالی از لطف نیست که در این پست یک گزارش تصویری بسیار زیبا برای شما تهیه کرده ایم.اینجا دیتاسنتر فیسبوک در کارولینای شمالی به مساحت حدود 3 هکتار / 27900 مترمربع است…
بر روی عکس ها کلیک کنید تا عکس ها را به صورت کاملتری مشاهده کنید
بر خلاف تصور ما که با توجه به تعداد کاربران فیسبوک (1.4 میلیارد نفر) انتظار تعداد زیادی از کارکنان را داریم داخل این دیتاسنتر و بخش اداری برخلاف بخش سرور، خیلی هم حجیم نیست اما اینجا قلب تپنده مدیریت سرورهاست.
در این تصویر جمعی از کارمندان دیتاسنتر فیسبوک را مشاهده میکنید / ذخیره 2 میلیارد دلاری در بخش زیرساخت بعد از راهاندازی دیتاسنترهای فیسبوک
در این تصویر مقایسه رک قدیمی و جدید در دیتاسنترهای فیسبوک انجام شده است
دیتاسنتر فیسبوک در منطقه Lulea سوئد که همهچیز ازجمله سیستم برق و برق اضطراری بهصورت ویژه معماری شده است.
نگاهی دقیق داخل یکی از رکها که از فلسفه grid to gates بهره میبرد. همهچیز در هر مادربرد بهصورت مستقل تعریفشده است
پرداختن به جزییات در معماری نوین دیتاسنترها مدنظر مهندسان بوده است. از میان برداشتن قطعات اضافی پلاستیکی که مانع از ورود و خروج هوای آزاد به داخل رک میشود، جزئی از این معماری نوین است که بهخوبی رعایت شده است.
پرداختن به جزییات در معماری نوین دیتاسنترها مدنظر مهندسان بوده است. از میان برداشتن قطعات اضافی پلاستیکی که مانع از ورود و خروج هوای آزاد به داخل رک میشود، جزئی از این معماری نوین است که بهخوبی رعایت شده است.
فاصله بین بوستون و ایندیاناپولیس را در نظر بگیرید. این اندازه، طول کابلهای بکار رفته در دیتاسنتر Prineville اورگان است: حدود 950 مایل!
نمای بیرونی از دیتاسنتر Prineville در اورگان که 38 درصد کوچکتر از دیتاسنتر قبلی ساختهشده و 24 درصد نیز از مصرف انرژی کاسته شده است.
مصرف بهینه انرژی در دیتاسنترهای فیسبوک با شعارهای تبلیغاتی که به خوبی در این عکس قابل مشاهده است
معماری دقیق سرورها، هنگام تعمیر نیز کار را برای مهندسان آسان میسازد.
هر تکنسینی با در اختیار داشتن ایستگاه عیبیابی پرتابل در حومه تعریفشده خود میتواند مشکلات پیشآمده را در کمترین زمان ممکن حل کرده و به حداقل برساند.
سیستم مکش هوای خنک از بیرون در دیتاسنتر سوئد و خنک کردن هزاران سرور بهصورت طبیعی.
تعبیه فیلترهوا و اسپری کردن هوای فیلتر شده به کنترل دما و رطوبت با محاسبات دقیق کمک میکند
یک سرور همیشه نمیتواند سرد باشد. در اینجا هوای گرم سرور و هوای خنک بیرون درهمآمیخته شده تا دمای مطلوب به دست آید.
هوای سرد از بالا میآید و هوای گرم از پایین به بالا میرود
دفعه بعد که روی فیسبوک خود بودید یادتان بیاید که این دیتاسنترها روزانه 10 تریلیون درخواست/Queries را انجام میدهند!
منبع : به روز رسانی
اولین عمل جراحی پیوند سر در انسان سال ۲۰۱۷ میلادی انجام خواهد شد
در اوایل سال جاری میلادی متخصص اعصاب، سرجیو کانورو، زمانی که اعلام کرد اولین عمل پیوند کامل سر توسط وی انجام خواهد شد، همه را شگفتزده کرد. اما به نظر میرسد تصمیم او جدی است و وی این عمل جراحی را در سال ۲۰۱۷ میلادی انجام خواهد داد.
سرجیو کانورو اعلام کرده است که اولین پیوند کامل سر را در ماه دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی مصادف با آذر ماه سال ۱۳۹۶ شمسی انجام خواهد داد. او همچنین در حال پرورش و تحت نظرگیری جراحی است تا عمل را به همراه این فرد انجام دهد. ممکن است این عمل مانند یک فیلم ترسناک باشد اما برای بسیاری نویدبخش یک زندگی جدید خواهد بود.
مرد ۳۰ سالهی روسی با نام والری اسپریدینوف، برای انجام این عمل جراحی داوطلب شده و امیدوار است تا زندگی عادیتری داشته باشد. والری از بیماری با نام مرض Werdnig Hoffmann رنج میبرد. در این بیماری سیستم عصبی مختل شده و باعث انقباض ماهیچهها و سختی در تنفس و بلعیدن غذا میشود. در حال حاضر درمانی برای این بیماری وجود ندارد. والری در این باره می گوید:
زمانی که متوجه شدم میتوانم نقشی در این اتفاق بزرگ ایفا کنم درنگ نکرده و سریعا دست به کار شدم. تنها حسی که در حال حاضر دارم یک حس انتظار لذتبخش است چرا که در آیندهای نه چندان دور میتوانم بخشی از یک پروژهی مهم و بزرگ باشم.
مانند تمامی عملهای جراحی این عمل نیز ریسکهای بسیاری دارد. آیا سر بدن جدید خود را پس خواهد زد؟ آیا پزشکان موفق به برقراری ارتباط دوباره نخاع با مغز خواهند شد؟ این عمل جراحی هیچ تضمینی برای موفقیت ندارد چرا که هیچ جراحی تا به امروز موفق به اتصال درست نخاع به مغز نشده است. اسپریدینوف از این ریسکها آگاهی دارد اما با این حال قصد انجام عمل جراحی را داشته و میگوید:
بنابر گفتههای کانورو تنها دو سال زمان نیاز است تا تمامی جنبههای علمی این عمل جراحی مورد بررسی قرار بگیرد. این یک مسابقه نیست و عمل جراحی زمانی انجام خواهد شد که پزشکان و تیم جراحان، به موفقیت آن ۹۹ درصد اطمینان داشته باشند.
کانورو در این عمل جراحی با ژیائوپینگ رن، جراح اعصاب دانشگاه پزشکی هاربین چین، همکاری خواهد کرد. رن با پیوند زدن کامل سر بیگانه نیست چرا که این عمل را بر روی بیش از هزار موش مختلف انجام داده است. بعد از انجام عمل ۱۰ ساعته، موشها توانایی تنفس، نوشیدن و حتی دیدن را داشتند اما متاسفانه هیچ کدام بیشتر از چند دقیقه زنده نماندند.
رن انجام این عمل بر روی موشها را تنها چند سال پیش آغاز کرده است اما در واقع اولین عمل موفق پیوند سر، در حدود ۵۰ سال قبل و در سال ۱۹۷۰ توسط دکتر رابرت وایت انجام شده است. او در این عمل سر یک میمون را به بدن دیگری پیوند زده بود. پس از این عمل جراحی، میمون تنها ۹ روز زنده بود و پس از آن سر بدن جدید خود را پس زد و میمون جان خود را از دست داد. با توجه به اینکه نخاع به درستی متصل نشده بود، قسمت زیر سر میمون مذکور کاملا فلج شده بود.
این دو پزشک دو سال آینده را صرف آمادهسازی خود برای عمل جراحی ۳۶ ساعته خواهند کرد. جدا کردن نخاع به درستی، مهمترین بخش عمل است و پس از آن سر به بدن جدید منتقل خواهد شد. اما بخش مهم دیگر، اتصال درست نخاع در بدن جدید است. کانورو معتقد است که استفاده از پلی اتیلن گلیکول میتواند باعث پیوند صحیح نخاع شود. انتظار میرود رن در ماههای آینده این ماده را بر روی موشها و میمونها آزمایش کند.
بسیاری از متخصصان پزشکی، انجام این عمل را غیرممکن دانسته و ریسک آن را بسیار بالا میدانند اما کانورو و رن باور دارند که موفق خواهند شد و به افراد ناتوان کمکی بزرگ خواهند کرد.
منبع : زومیت
فضانوردان چگونه توالت میروند؟
سامانتا کریستوفورتی، نخستین زن فضانورد ایتالیایی، در ویدئویی که سازمان فضای اروپا منتشر کرده نحوه دستشویی رفتن فضانوردان در ایستگاه فضایی بینالمللی و در شرایط بیوزنی را توضیح داده است.
سازمان فضایی اروپا این ویدئو را “تور توالت” نام گذاشته است.
این سازمان علل انتشار این ویدئو را درباره “بیجذابیتترین” فعالیت فضایی چنین عنوان کرده که درباره این بخش از زندگی فضانوردان زیاد سوال میشود.
سامانتا کریستوفورتی در این ویدئو توضیح میدهد که چگونه در کوچکترین اتاقک ایستگاه فضایی فضانوردان قضای حاجت میکنند و برای اینکار چگونه باید از تکنولوژی تعبیه شده از جمله لولههای مکنده استفاده کنند.
ادرار فضانوردان بازیافت شده و بصورت آب برای نوشیدن فضانوردان استفاده میشود.
دستگاه بازیافت ۲۵۰ میلیون دلاری که این کار را انجام میدهد در سال ۲۰۰۸ در ایستگاه فضایی بینالمللی نصب شد، اما پس از رفع نقص فنی آن، در سال ۲۰۰۹ کاملا عملیاتی شد.
این دستگاه علاوه بر بازیافت ادرار، عرق فضانوردان را هم از هوا جمعآوری و تبدیل به آب آشامیدنی میکند. این آب برای پخت و پز، تولید اکسیژن از الکترولیز و حمام کردن هم استفاده میشود.
سامانتا کریستوفورتی در این ویدئو توضیح میدهد که در شرایط بیوزنی نیازی به یک نشیمنگاه راحت وجود ندارد و اینکه فضانوردان باید به نوبت فضولات را تخلیه کنند.
خانم کریستوفورتی در نوامبر سال گذشته که به ایستگاه ملحق شد یک هدیه ارزشمند ایتالیایی برای این ایستگاه به ارمغان آورد. او یک دستگاه قهوه اسپرسو را با خود به فضا برد.
هفته گذشته خانم کریستوفورتی این دستگاه را بکار انداخت و ناسا تصویر او را حین نوشیدن اولین فنجان اسپرسو در فضا در توئیتر منتشر کرد.
برای ساخت این دستگاه که سازمان فضایی ایتالیا با همکاری شرکت لاواتزا تولید کرده است، باید تمهیدی برای رفع خطر ریختن آب جوش در شرایط بیوزنی اندیشیده میشد.
با انتشار ویدئوی جدید، خانم کریستوفورتی توضیح در مورد چرخه آب برای فضانوردان ایستگاه فضایی را تکمیل کرد.
در همین حال اعلام شد بازگشت سه نفر از شش فضانوردی که در حال حاضر در ایستگاه فضایی هستند بعلت نقص فنی شدید یک سفینه محمولهبر بدون سرنشین، ممکن است یک ماه دیگر به تعویق بیفتد.
قرار بود خانم کریستوفورتی به همراه یک فضانورد روس و یک فضانور آمریکایی، این هفته پس از شش ماه بودن در فضا به زمین بازگردند.
اگر بازگشت خانم کریستوفورتی به تعویق بیفتد، او رکورد طولانیترین ماموریت فضایی یک زن را خواهد شکست.
سانی ویلیامز فضانورد آمریکایی در فاصله دسامبر ۲۰۰۶ تا نوامبر ۲۰۰۷ مدت ۱۹۵ روز در فضا بود و رکورد فعلی را بجا گذاشت.
نخستین عمل جراحی موفقیت آمیز پیوند سر به بدن
نخستین عملیات موفقانه پیوند سر از یک نفر به نفر دگر در شهر جوهانسبرگ، آفریقای جنوبی انجام شد که در آن پزشکان، فردی را که سرطان استخوان داشت، پس از یک عملیات دشوار 19 ساعته سرش را جدا کردند و در یک بدن دیگر پیوند دادند و او زنده ماند و از شر سرطان
هم نجات یافت.
پال هورنر 36 ساله، 5 سال قبل به مرض سرطان استخوان مبتلا شد و پزشکان هم مرض او را ناقابل علاج گفته بودند، اما او ناامید نشد و تن به این عملیات خطیر و در نوعیت خود نخستین که امکان موفقیت آن تنها چند درصد گفته میشد، داد.
یکتن از پزشکان این عملیات، دکتر تام داونی در گفتگو با شبکه سی ان ان، از نتایج موفقانه این عملیات بسیار خشنود بود و گفت: “این بزرگترین دستاورد علمی هست. ما ثابت ساختیم که این عملیات ممکن است. ما حالا قادر شدیم به یک فرد، یک بدن کاملا جدید که درست
همانند بدن قبلی او یا هم بهتر از آن بوده باشد، بدهیم. نتایج بعدی این عملیات، راه را برای دستاوردهای بسا شگفت انگیزتر دیگری باز خواهد کرد.”
این عملیات از سوی پزشکان متخصص در یک عملیات دشوار 19 ساعته، در بیمارستان تدریسی شارلت میکسیسی ژوهانسبرگ انجام شد.
این عملیات بتاریخ 10 فبروری انجام شد، اما پزشکان تا بدست آوردن نتایج موفق آن، این خبر را رسانهی نساختند و اکنون که نتایج آن موفق بوده، این خبر شگفت انگیز را با رسانهها شریک ساختند.
سرپزشک این عملیات، دکتر مارون دینس از بهبود سریع پال هارنر شگفت زده هست، میگوید: “حالا که ما نتایج این عملیات را بدست آوردیم، یگانه تلاش و هدف ما اینست تا طی دو و نیم سال آینده پال را درین بدن جدید کاملاً صحت یاب و تندرست ببینیم. قبل از عملیات بدن او کاملاً از کار افتاده بود و پزشکان به او تنها یک ماه وقت داده بودند. ما خوشبختانه یک بدن سالم را یافتیم؛ یک جوان 21 ساله که در یک حادثه رانندگی به سکته مغزی مبتلا شده بود. بدنش کاملاً سالم بود، اما مغزش از کار افتاده و ناقابل برگشت بود. ما از والدین او اجازه گرفتیم تا
بدن او را به فرد دیگری اهدا نمایند. آنها به شادی ازین پیشنهاد ما استقبال کردند.”
پزشکان میگوید، پال هارنر 85 درصد بهبود یافته است و اکنون میتواند درین بدن جدید راه برود، بحرفد و همه کارهای را که یک فرد صحتمند انجام میدهد را میتواند به راحتی انجام دهد.
منبع : همون شبکه های اجتماعی
یک جواب دو حرفی از استیو جابز
دیوید گلفمن (David Gelphman) دیشب در وبلاگ شخصی خودش چنین نوشت:
در بیش از 12 سالی که در اپل کار کردم هرگز استیو جابز را برای مقاصد کاری ملاقات نکردم. البته که مثل تمام کارمندان اپل او را در کافه Macs یا در حال پیاده روی با جانی آیو در اطراف حیاط داخلی مقر اینفینیت لوپ می دیدم و جلساتی هم بود که او برگزار می کرد. ولی هرگز مستقیماً با استیو تماسی نداشتم تا اینکه…
در مارس 2010، فقط چند هفته قبل از عرضه رسمی آیپد، یک دلیل برای تماس با او پیدا شد. یکی از دوستانم به خاطر سرطان ریه داشت می مرد و من می خواستم تا فرصت هست به سان فرانسیسکو بروم و با او دیدار و گفتگو داشته باشم.
آن خانم از دوستانی بود که در دوره کار در ادوبی پیدا کرده بودم و خیلی عاشق تکنولوژی بود. برای همین با خودم فکر کردم دیدن آیپد می تواند یک مُسکن خوب برای حال آن موقعش باشد و من یکی داشتم، اما از آنجا که هنوز محصول رسماً معرفی نشده بود نمی توانستم بدون اجازه مدیریت آن را به کسی نشان دهم.
بنابراین هیچ راهی نبود که بتوانم آیپد را با خودم ببرم مگر اینکه استیو شخصاً آن را تایید می کرد. می دانستم که اجازه خواستن از مدیران مستقیمم یک راه اشتباه است. هیچ کس این خطر را به جان نمی خرید. فقط مدیران ارشد iOS می توانستند چنین درخواستی را تایید کنند و به نظر می رسید امتحانش وقت تلف کردن باشد. جواب راحت “نه” بود و قطعاً چیزی جز آن را نمی شنیدم. کسی اهمیت نمی داد.
بنابراین به استیو نوشتم:
سلام،
امروز (سه شنیه) به عیادت از دوستی در بیمارستان سان فرانسیسکو می روم که رو به فوت است. به من گفته اند که شاید نهایتا تا همین جمعه دوام بیاورد. در اواخر فوریه پیوند ریه دریافت کرده و همه امیدوار بودیم بهتر شود ولی نتیجه بخش نبود.
برای کار روی نرم افزار آیپد به من مجوز حمل دستگاه داشته شده و شخصا موارد امنیتی اپل را بسیار جدی می گیرم. امیدوار بودم از شما اجازه بگیرم که عکس های او را روی آیپد نشانش دهم هر چند هنوز به سوم آوریل (معرفی رسمی) نرسیده ایم. در شرایط عادی چنین تقاضایی نمی کردم و انتظار هم ندارم با این مورد موافقت شود.
ممنون بابت لحاظ کردن این درخواست.
دیوید گلفمن
مثل احمق ها در دقیقه نود این درخواست را فرستادم و انتظار جواب هم نداشتم، عبث بود که انتظار معجزه داشته باشم. با این حال، 3 دقیقه بعد از اینکه ایمیل را فرستادم، جوابش رسید.
OK
فرستاده شده از آیفونم
کلمات نمی توانند بگویند که چقدر از این جواب خوشحال بودم. OK. فقط دو حرف ولی یک دنیا معنا. در بسیاری از نطق ها استیو می گفت: «دلیل اینکه کارمان را انجام می دهیم، این است [که با محصولات مردم را خوشحال کنیم]» و آن روز او به من امکان داد با کمک محصول تلاش ها و کارهایی که آن چند وقت انجام داده بودیم به دوستم خوبی کنم، حتی با اینکه از قوانین پیروی نمی کرد.
آن روزها درباره روح و قلب اپل به تردید افتاده بودم. این تعامل کوچک با استیو کمک کرد دوباره روحیه ام برگردد. متاسفانه دوستم تمام مدتی که بالای سرش بودم بی هوش بود و آیپد در کیف من باقی ماند. آنجا هیچ کس نمی دانست که آن را همراه دارم. او همان روز فوت کرد ولی من از بودن در کنارش خوشحال بودم. آن حضور خیلی موثر بود، درست مثل جواب دو حرفی استیو.
منبع: نارنجی