فصل من نیست
فصل من، این 4 فصل سال نیست
فصل من، فصل پنجم
فصلی که سالهاست اومده و نرفته
توی این فصل گلی شکوفه نمی زنه
توی این فصل گلی نیست که میوه ای بده
توی این فصل برگی نیست که بخشکه
فصل من فصل پنجمه
فصلی که برگشت نداره
فصلی که اگر توش هستی؛ خودت هستی که یه جرعه کوچیک امید
امیدی که خودت ساختی، خودت نوشتیش
امیدی که خودت به اون نور می دی و ازش خورشید می خوای
تنها چیزی که توی این فصل داری امید هست
چیزی که همه اش برای خودته
این تیکه امید رو کجای این فصل بزارم که گاهی هوای خنکی بیاد ؟
اشتراک گذاری: