خدایا!
می بینی چقدر تنهام؟
می بینی چقدر درگیر ذهنیات خودم هستم؟
خدایا! می بینی هر روز دارم مثل شمع درون خودم می ریزم
خدایا! گفتی با سوخته دل هایی، کجایی؟ صدای دلم رو می شنوی؟
خدایا! هر چقدر دورت می گردم صدای کمتری از تو می شنوم
هستی؟
کجایی؟
جقدر می خوای به من نگاه کنی؟
من رو به کی سپردی؟
من رو کجا گذاشتی؟
خدایا! از دیدن زجرهام لذت می بری؟
تا به کی سرم رو بالا نگه دارم و از درون وجودم و روحم ریسیده بشه؟
خدایا! تو می خوای من به کی به غیر از خود تو پناه بیارم؟
خدایا! دو راهی های زندگی ام رو چرا هر روز بیشتر و بیشتر می کنی؟
ببینم
تو قسمت من گذاشتی که دیگران رو از آب و گل در بیارم و بعد خودم تو باتلاق برم؟
“در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام”
توی این هزار و یک شب بس نبود که به پای عشق الهی بشینم و دور شمع نورانی تو بچرخم که حالا باید بال هام رو برات بسوزونم؟
خدایا! دیدی که من در مقابل همه چیز سکوت کردم و دلم به هزار صدای زهر دار شکست و نزاشتم کسی صداش رو بشنونه
خدایا! بعضی وقتها می مونم نفرین کنم یا دعا کنم
خدایا! تو با ساکت بودنت نمک به زخم من نزن
خدایا! باشه خنده حرام
چرا نمی زاری از ته دل گریه کنم؟
“نه یک خنده بر لب
نه آسودن از غم”
خدایا ! از کودکی من، تو با من بودی و راه رو به من نشون می دادی
تنهام نزار و با من بمون
تو تنها موندگار منی
“علی حسینی”
خيلي متن قشنگي بود خيلي تاثير گذار بود.
من الان در وضعیتی مشابه گیر کردم ولی مطمئنم که خدا خودشو نشون میده ولی خدا کنه ایمانمونو از دست ندیم
درود بر دوست من
میدونی خدا همیشه تو رو محکم تو آغوشش گرفته ، با ورکن خدا تو هر نفست با تو نفس میکشه و اگه راه رو برات باز نمیکنه برای اینه که مطمئن هست خودت توانش رو داری تا راه رو بازکنی ویا برای عبور راهی بسازی ، به محبوبت اعتماد کن چون محبوبت به تو اعتماد داره .
سلام
آقای حسینی نوشته هاتون خیلی قشنگه حرف دل همه آدماس ایکاش من یه ذره از این همه ذوق و گفتهای زیبای شمارو میداشتم خوشحالم که هستین باخوندم مطالب جذاب شما آروم میشم ازتون میخوام برام دعا کنین توی یه شرایط سخت گیر کردم که دارم ناامید میشم ایکاش میشد میتونستم راحت باشما صحبت کنم حرفاتو آرومم میکنه ولی من بازم فقط نوشتها ودرددلهاتو میخونم برام دعا کنین از ته دلتون ممنون