خدایا ! صبرت کاسه صبرم را لبریز کرد

خدایا!
من هر روز گناه کارت را ببخش
خدایا چطور بر من خشم نمی گیری؟ صبر تو کاسه صبر مرا لبریز کرد!
خشم تو در کجای این عالم خاکی پنهان شده؟
خدایا!یاد زیبایت را از خاطرم مگیر
عشق عالم گیرت را از این بنده حقیرت دریغ نکن
خدایا! شرمم می آید که مرا می خوانی و من رو بر می گردانم
خدایا! شرمم می آید که پاکی را از یاد برده ام
خدایا! شرمم می آید که عشق تو فراموشم شده
خدایا! یادت را از خاطرم دور مکن
می دانم که مستی ام و هشیاریم از اراده توست،می دانم که خواب و بیداریم از اراده توست
مهری که بر گوش و چشمم زدی باز کن
دلم بسته تر از هر روز، غرق در دنیای هوس، عشق تو را به یاد نمی آورد
می دانم که اینجایی، می دانم که دوستم داری
می دانم که نزدیک تری به من، از خودم
خدایا پرده از رویم بردار تا عشقت وجودم را شعله ور کند
دلم طاقت دوری از تو را ندارد، خدایا می دانم که مرا نگاه میکی! توانم بده تا نگاهت کنم

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.