همه جا دنیا هست
نحوه اجرای اون فرق داره
گاهی ها هم به دولت مربوط نیست، به خصوصیات اون شخص مامور ربط داره
اما این هست که همه دولت ها توی فیلم و سریال هاشون رفتار خوبی رو از پلیس در قبال متهمین نشون میدن اما واقعیت های منتشر شده چیزی غیر از اونی هست که نمـــایش داده می شده
این موسیقی رپ رو ببینید
برای مشاهده عکس ها در سایز بزرگتر، لطفا بر روی آنها کلیک نمایید
فضانوردان چگونه توالت میروند؟
سامانتا کریستوفورتی، نخستین زن فضانورد ایتالیایی، در ویدئویی که سازمان فضای اروپا منتشر کرده نحوه دستشویی رفتن فضانوردان در ایستگاه فضایی بینالمللی و در شرایط بیوزنی را توضیح داده است.
سازمان فضایی اروپا این ویدئو را “تور توالت” نام گذاشته است.
این سازمان علل انتشار این ویدئو را درباره “بیجذابیتترین” فعالیت فضایی چنین عنوان کرده که درباره این بخش از زندگی فضانوردان زیاد سوال میشود.
سامانتا کریستوفورتی در این ویدئو توضیح میدهد که چگونه در کوچکترین اتاقک ایستگاه فضایی فضانوردان قضای حاجت میکنند و برای اینکار چگونه باید از تکنولوژی تعبیه شده از جمله لولههای مکنده استفاده کنند.
ادرار فضانوردان بازیافت شده و بصورت آب برای نوشیدن فضانوردان استفاده میشود.
دستگاه بازیافت ۲۵۰ میلیون دلاری که این کار را انجام میدهد در سال ۲۰۰۸ در ایستگاه فضایی بینالمللی نصب شد، اما پس از رفع نقص فنی آن، در سال ۲۰۰۹ کاملا عملیاتی شد.
این دستگاه علاوه بر بازیافت ادرار، عرق فضانوردان را هم از هوا جمعآوری و تبدیل به آب آشامیدنی میکند. این آب برای پخت و پز، تولید اکسیژن از الکترولیز و حمام کردن هم استفاده میشود.
سامانتا کریستوفورتی در این ویدئو توضیح میدهد که در شرایط بیوزنی نیازی به یک نشیمنگاه راحت وجود ندارد و اینکه فضانوردان باید به نوبت فضولات را تخلیه کنند.
خانم کریستوفورتی در نوامبر سال گذشته که به ایستگاه ملحق شد یک هدیه ارزشمند ایتالیایی برای این ایستگاه به ارمغان آورد. او یک دستگاه قهوه اسپرسو را با خود به فضا برد.
هفته گذشته خانم کریستوفورتی این دستگاه را بکار انداخت و ناسا تصویر او را حین نوشیدن اولین فنجان اسپرسو در فضا در توئیتر منتشر کرد.
برای ساخت این دستگاه که سازمان فضایی ایتالیا با همکاری شرکت لاواتزا تولید کرده است، باید تمهیدی برای رفع خطر ریختن آب جوش در شرایط بیوزنی اندیشیده میشد.
با انتشار ویدئوی جدید، خانم کریستوفورتی توضیح در مورد چرخه آب برای فضانوردان ایستگاه فضایی را تکمیل کرد.
در همین حال اعلام شد بازگشت سه نفر از شش فضانوردی که در حال حاضر در ایستگاه فضایی هستند بعلت نقص فنی شدید یک سفینه محمولهبر بدون سرنشین، ممکن است یک ماه دیگر به تعویق بیفتد.
قرار بود خانم کریستوفورتی به همراه یک فضانورد روس و یک فضانور آمریکایی، این هفته پس از شش ماه بودن در فضا به زمین بازگردند.
اگر بازگشت خانم کریستوفورتی به تعویق بیفتد، او رکورد طولانیترین ماموریت فضایی یک زن را خواهد شکست.
سانی ویلیامز فضانورد آمریکایی در فاصله دسامبر ۲۰۰۶ تا نوامبر ۲۰۰۷ مدت ۱۹۵ روز در فضا بود و رکورد فعلی را بجا گذاشت.
نخستین عمل جراحی موفقیت آمیز پیوند سر به بدن
نخستین عملیات موفقانه پیوند سر از یک نفر به نفر دگر در شهر جوهانسبرگ، آفریقای جنوبی انجام شد که در آن پزشکان، فردی را که سرطان استخوان داشت، پس از یک عملیات دشوار 19 ساعته سرش را جدا کردند و در یک بدن دیگر پیوند دادند و او زنده ماند و از شر سرطان
هم نجات یافت.
پال هورنر 36 ساله، 5 سال قبل به مرض سرطان استخوان مبتلا شد و پزشکان هم مرض او را ناقابل علاج گفته بودند، اما او ناامید نشد و تن به این عملیات خطیر و در نوعیت خود نخستین که امکان موفقیت آن تنها چند درصد گفته میشد، داد.
یکتن از پزشکان این عملیات، دکتر تام داونی در گفتگو با شبکه سی ان ان، از نتایج موفقانه این عملیات بسیار خشنود بود و گفت: “این بزرگترین دستاورد علمی هست. ما ثابت ساختیم که این عملیات ممکن است. ما حالا قادر شدیم به یک فرد، یک بدن کاملا جدید که درست
همانند بدن قبلی او یا هم بهتر از آن بوده باشد، بدهیم. نتایج بعدی این عملیات، راه را برای دستاوردهای بسا شگفت انگیزتر دیگری باز خواهد کرد.”
این عملیات از سوی پزشکان متخصص در یک عملیات دشوار 19 ساعته، در بیمارستان تدریسی شارلت میکسیسی ژوهانسبرگ انجام شد.
این عملیات بتاریخ 10 فبروری انجام شد، اما پزشکان تا بدست آوردن نتایج موفق آن، این خبر را رسانهی نساختند و اکنون که نتایج آن موفق بوده، این خبر شگفت انگیز را با رسانهها شریک ساختند.
سرپزشک این عملیات، دکتر مارون دینس از بهبود سریع پال هارنر شگفت زده هست، میگوید: “حالا که ما نتایج این عملیات را بدست آوردیم، یگانه تلاش و هدف ما اینست تا طی دو و نیم سال آینده پال را درین بدن جدید کاملاً صحت یاب و تندرست ببینیم. قبل از عملیات بدن او کاملاً از کار افتاده بود و پزشکان به او تنها یک ماه وقت داده بودند. ما خوشبختانه یک بدن سالم را یافتیم؛ یک جوان 21 ساله که در یک حادثه رانندگی به سکته مغزی مبتلا شده بود. بدنش کاملاً سالم بود، اما مغزش از کار افتاده و ناقابل برگشت بود. ما از والدین او اجازه گرفتیم تا
بدن او را به فرد دیگری اهدا نمایند. آنها به شادی ازین پیشنهاد ما استقبال کردند.”
پزشکان میگوید، پال هارنر 85 درصد بهبود یافته است و اکنون میتواند درین بدن جدید راه برود، بحرفد و همه کارهای را که یک فرد صحتمند انجام میدهد را میتواند به راحتی انجام دهد.
منبع : همون شبکه های اجتماعی
ای خدا! درجعبه ات چه داری ؟
این طور که توی شبکه های اجتماعی می گفتن، متن زیر برنده جایزه beautiful life در آلمان شده
حتی اگر برنده هم نشده باشه و یه آدم بی سواد ژنده پوش هم اون رو نوشته باشه فرقی نمی کنه
ارزش خوندن رو داره
مردی درحال مرگ بود
وقتیکه متوجه مرگش شد، خدا رابا جعبه ای دردست دید
خدا :
وقت رفتنه
مرد :
به این زودی؟
من نقشه های زیادی داشتم
خدا :
متاسفم ولی وقت رفتنه
مرد :
درجعبه ات چی دارید؟
خدا :
متعلقات تورا
مرد :
متعلقات من؟
یعنی همه چیزهای من ؛
لباسهام پولهایم و ـ ـ ـ
خدا :
آنهادیگر مال تو نیستند، آنهامتعلق به زمین هستند
مرد :
خاطراتم چی؟
خدا :
آنهامتعلق به زمان هستند
مرد :
خانواده و دوستانم؟
خدا :
نه ، آنهاموقتی بودند
مرد :
زن و بچه هایم؟
خدا :
آنهامتعلق به قلبت بود
مرد :
پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟
خدا :
نه ؛ آن متعلق به گردوغبار هستند
مرد :
پس مطمئنا روحم است؟
خدا :
اشتباه می کنی، روح تو متعلق به من است
مرد بااشک درچشمهایش و باترس زیاد
جعبه را از دست خدا گرفت و بازکرد ؛
دید خالی است!
مرد دل شکسته گفت :
من هرگز چیزی نداشتم؟
خدا :
درسته ، تومالک هیچ چیز نبودی!
مرد :
پس من چی داشتم؟
خدا :
لحظات زندگی مال توبود ؛
هرلحظه که زندگی کردی مال توبود .
زندگی فقط لحظه ها هستند
قدر لحظه هارا بدانیم و لحظه هارا دوست بداریم.
قضاوت/فیلم کوتاهی که هزار بار باید دید
رامبد جوان در یکی از برنامه های خوب تلویزیونی به نکته زیبایی اشاره کرد که باعث شد چندین بار این صحنه رو ببینم
کاری ندارم که بعضی از آدم های خوب و بد، مشهور و ساده، وقتی جلوی دوربین قرار می گیرن جملاتی از زبان اونها خارج می شه که باید در بزرگترین کتاب های فلسفی نوشت اما بنده جدا از این موضوع واقعا از این صحنه لذت بردم و کاری ندارم فکر واقعی ایشون هست یا نیست. چیزی که مهم هست این هست که اگر به این جملات واقعا عمل بشه و عمل کنیم، بزرگترین دغدغه های بشریت از بین می ره
لطفا این صحنه رو چند بار ببینید:
Podcast: Download (1.0MB) | Embed
مشترک بشید : Apple Podcasts | Android | Google Podcasts | RSS
توماس ادیسون، کودکی کودن
ادیسون به خانه بازگشت یاد داشتی به مادرش داد
گفت : این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید
سالها گذشت مادرش از دنیا رفته بود روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد آن را دراورده و خواند
نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم
ادیسون ساعتها گریست
و در خاطراتش نوشت :
توماس آلوا ادیسون
کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد
چگونه یک کارمند حرفه ای استخدام کنیم ؟
استخدام نیرو مثل فرآیند فروش یک مرحله فیلترینگ دارد که مراحل گذر از آن به ترتیب از اولین تماس داوطلبان استخدام شروع شده و به سمت جذب نیرو و فرآیند ارزشیابی حرکت کرده و در نهایت به استخدام فرد شایسته میانجامد. گامهای مهم این فیلترینگ که در واقع مثل یک قیف است، بهصورت خلاصه در شکل زیر نشان داده شده است و درست مثل فروش که فرآیند پیچیدهای است، مراحل هم بیشتر میشود.
هنگامی که در فرآیند استخدام، تقاضا برای افراد با استعداد بیش از عرضه باشد، همه مراحل مذکور در این قیف مورد نیاز خواهند بود و زمانی که عرضه افراد با استعداد بیش از تقاضا برای استخدام است، مسیر میانبر نشانداده شده در سمت چپ این شکل میتواند اتفاق بیفتد. مشکل اغلب شرکتها این است که حتی در شرایط کمبود، از یک فرآیند مازاد استفاده میکنند. تمام مراحل جذب و استخدام نیرو برای اغلب شرکتها، بسیار تعاملی است. این فرآیند با عبور دادن افراد از فیلترهایی بر اساس مهارت و تجربه آنها شروع میشود، افراد ضعیف کنار گذاشته میشوند، برای به حداقل رساندن اشتباهات مصاحبه صورت میگیرد و حتی قبل از اینکه داوطلبان با شغل خود آشنا شوند، توافقهای اولیهای در مورد دستمزد صورت میگیرد. اگر تعداد داوطلبان درجه یک بیش از حد نیاز باشد، این فرآیند کاربرد خواهد داشت؛ اگرچه ممکن است اهانتآمیز باشد. اما اگر تعداد داوطلبان زیاد نباشد، نتیجه عکس خواهد داشت و شرکتها سختگیری را کنار گذاشته و روند همیشگی استخدام را دنبال خواهند کرد.
جزییات بیشتر در ادامه مطلب .
مسوولان گزینش در شرایط کمبود نیروی بااستعداد، نیاز دارند داوطلبان را طوری متقاعد کنند که بهترین گزینه به آنها پیشنهاد شده است. این فرآیند با ذکر دو مرحله اضافی با عنوان گرفتن راهنمایی و مشاورههای مناسب و تبدیل این افراد به یک مشتری بالقوه در بالای قیف نشان داده شده است. یک مشتری بالقوه کسی است که کاملا واجد شرایط استخدام است، اما پیش از آنکه با تبدیل شدن او بهعنوان داوطلب رسمی موافقت شود، به اطلاعات بیشتری نیاز است. این مراحل اضافی با اکثر فرآیندهای پیچیده فروش که شامل زمان صرف کردن برای آشکارسازی نیازهای خریدار و ارائه یک راهحل خاص به مشتری است، قابل قیاس هستند. در صورت انجام صحیح این فرآیند، این دستورالعمل میتواند کیفیت فرآیند استخدام افراد بااستعداد را بالا ببرد. در اینجا چگونگی انجام آن شرح داده شده است:
1) بین شغلها تمایز قائل شوید
یک شغل فهرستی از مهارتها، تجربهها و مسوولیتهای عمومی نیست؛ بلکه یک شغل کاری است که شخص آن را با توجه به اهمیت آن و با استفاده از این مهارتها و تجربهها انجام میدهد. یک حرفه، چیزی است که شخص میتواند آن را بیاموزد تا ببیند آیا کار انجامشده درست است یا خیر. اگر مدیران کارگزینی و جذب نیرو نتوانند چنین تعریفی را از شغل و حرفه داشته باشند، همه داوطلبان بالقوه زبده را از دست خواهند داد.
2) مشاورههای مناسب بگیرید
از آنجایی که بهترین افراد اغلب شغل خود را در هر زمینهای از طریق منابع قابل اعتماد و مشاوره بهدست میآورند، مدیران کارگزینی نیازمند صرف زمانی برای انجام مصاحبه با واجدین شرایط هستند. معمولا این روشی است که فروشندگان موفق، بهترین مشتریان خود را مییابند و این شیوه در فرآیند استخدام هم صدق میکند.
3) به آرامی پیش بروید. گفتوگو را به فروش بگذارید نه شغل را
داوطلبانی که در جلسه مصاحبه به مدیر کارگزینی توجه نکرده و او را تحتتاثیر قرار نمیدهند، اطلاعات زیادی درباره آن شغل ندارند و در اولین مکالمهشان با پیش کشیدن بحث دستمزد و حقوق، به سرعت جلسه را به پایان میرسانند.
4) مدیر کارگزینی را دائما درگیر کنید
بسیار بعید به نظر میرسد یک مشتری بالقوه بدون داشتن تماس تلفنی با مدیر کارگزینی، تبدیل به یک داوطلب رسمی شود. گرچه بخشهایی از جلسه استخدام نیازمند دقت بیشتری است و با وجود مشکلات به آن ادامه داده میشود، اما تماس تلفنی به داوطلب بالقوه اجازه میدهد بدون داشتن تعهدی، بینش بیشتری درباره پتانسیل حرفهای آن شغل به دست بیاورد. نقش مسوول استخدام، متقاعد کردن شخص برای پذیرش رسمی این کار است.
5) رشد حرفهای را تکمیل کنید، نه افزایش پاداش را
زمانی که یک داوطلب اولین تماس خود را برقرار میکند، از بالا رفتن حقوق و دستمزدش بهعنوان اولین معیار برای تغییر شغل یاد میکند و به این نکته که در شغل جدیدش، کار حرفهای قابل قبولی ارائه میدهد یا خیر اهمیتی نمیدهد. متاسفانه بسیاری از مدیران کارگزینی و داوطلبها پیش از آنکه به بیان هدف بپردازند، یکدیگر را از فیلترهای مورد نظر عبور میدهند. به همین علت است که برخی از فرآیندهای کشف استعداد رسمی و چندمرحلهای مانند آنچه پیشتر راجع به آن توضیح دادیم، نیاز به اجرایی شدن دارد.
مشتری پادشاه است، بهجز زمانی که برای استخدام شدن مراجعه میکند. برای استخدام بهترین افراد، هر مرحلهای از فرآیند استخدام در شرکتها باید با آگاهی از چگونگی استخدام بهترین افراد و بررسی چرایی برتری دادن برخی مشاغل بر دیگری صورت گیرد. تعداد کمی از شرکتها برنامه استخدام نیروی خود را از این منظر طراحی کردهاند. بیشتر آنها این فرض نادرست را باور دارند که استعدادهای برتر مازاد وجود دارند و باید از نیروهای ضعیف جدا شوند. در شرایط کمبود افراد درجه یک، نه تنها این فرض با شکست مواجه خواهد شد، بلکه نتایج بد و معکوس و پرهزینه دربرخواهد داشت. استخدام افراد برتر و بالا بردن سطح استعداد در یک شرکت نهتنها هزینه نیست، بلکه یک سرمایهگذاری استراتژیک است. این چیزی است که اغلب شرکتها خواهان آن هستند، اما تعداد معدودی از آنها از شیوه صحیح انجام آن مطلع هستند. این کار با پادشاه کردن داوطلب آغاز میشود.
کاریابی – داد زن یابی
در سال ٢٠١٤ مردم در گوگل چه عباراتي را جستجو كردند؟
شرکت گوگل هرساله فهرستی از مشهورترین عناوین جستجو شده توسط این موتور جستجوگر قدرتمند را منتشر میکند. البته شاید برخی از این عناوین است پیش به راحتی قابل پیشبینی باشد. در اینجا بررسی این فهرست که بصورت مجزا در آمریکا و جهان منتشر شده میپردازیم.
از میان عناوین زیر، اولین بار است که مشاهده میکنیم نام یک بازی (Flappy Bird) در زمره اولین نتایج جستجوی گوگل ظاهر شده.
عناوین برتر در آمریکا:
Robin Williams: بازیگر و کمدین مطرح هالیوود
World Cup: جام جهانی فوتبال
Ebola: بیماری شیوع یافته نوین
Malaysia Airlines: حادثه مفقود شدن هواپیمای مسافربری
Flappy Bird: یک بازی اعتیاد اور ساختار اندروید و ای او اس
ALS Ice Bucket Challenge: چالش سطل یخ
ISIS
Ferguson
Frozen: نام انیمیشن جدیدی از دیسنی که برنده اسکار شد
Ukraine
عناوین برتر جهانی:
Robin Williams
World Cup
Ebola
Malaysia Airlines
ALS Ice Bucket Challenge
Flappy Bird
Conchita Wurst
ISIS
Frozen
Sochi Olympics
پر سر و صدا ترین:
پیرامون ALS: این فعالیت ویروسی علاوه بر فیسبوک بر رووی توییتر نیز به تدریج رواج یافته و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. شرکت پزشکی ALS Association به تازگی از مردم دعوت کرده که از خود در حال ریختن یخ و انجام این فعالیت فیلم بگیرند و آنرا بر روی وبسایت این شرکت آپلود کنند. به ازای هر ویدیو این شرکت 20 دلار به تحقیقات در زمینه کالبدشناسی مغز انسان در دانشگاه UCLA کمک خواهد کرد. ALS یک شرکت پیشرو در زمینه شناسایی توانایی های مغزی است و در زمینه شناخت بافت های مغزی و ارتباطی ساختار عصبی و نخاعی فعالیت های درخشانی داشته است.
پیرامون بیماری ابولا: در طی چند ماه اخیر با مبتلا شدن تعداد زیادی از افراد به بیماری ابولا محققین دریافتند که این بیماری تعداد بسیاری را در نقاط مختلف جهان بخصوص آفریقا مبتلا کرده.
مرگ رابین ویلیامز: رابین ویلیامز در سن ۶۳ سالگی در گذشت. مرگ نیز اگرچه بعلت خفگی صورت گرفته در رده خود کشی ها گزارش شد. وی از کمدین های مشهور هالیوود بود که همواره با تکیه بر عنصر خنده سعی میکرد نکاتی را به دولت و مردم گوشزد کند. برخی از فیلم هایی که در آنها به نقش آفرینی پرداخت نیز دارای پیام های بسیار آموزنده ای بودند. از جمله این فیلم ها میتوان به انجمن شاعران مرده و ویل هانتینگ خوب اشاره کرد.
منبع : به روزرسانی
ویدئو: خشم آجیل به عذرخواهی و کنارهگیری مدیر شرکت هواپیمایی کره منجر شد
تقاطع: مدیر اجرایی “شرکت هواپیمایی کره” به دلیل ایجاد تاخیر در یکی از پروازهای این هواپیما، امروز جمعه (۱۲ دسامبر-۲۱ آذر) از سمت خود کنارهگیری و به خاطر کارش به صورت عمومی عذرخواهی کرد.
“چو هیون-آه” روز جمعهی گذشته (۵ دسامبر-۱۴ آذر) یک مهماندار پرواز نیویورک به سئول شرکت هواپیمایی تحت مدیریتش را به خاطر عدم سرو کردن آجیل در کاسه اخراج کرده و باعث تاخیر ۲۰ دقیقهای این پرواز شده بود.
این ماجرا که رسانههای کره جنوبی به آن لقب “خشم آجیل” دادهاند، زمانی اتفاق افتاد که پرواز شماره ۸۶ در حال بلند شدن از فرودگاه “جان اف کندی” شهر نیویورک بود. در این هنگام، یک مهماندار مرد این پرواز که نامش اعلام شده، بستهی فندق استرالیایی را در مقابل خانم “چو” که در “فرست کلاس” نشسته بود گذاشت که این موضوع این مدیر ۴۰ سالهی شرکت کرهای را خشمگین کرد. او بر سر مهماندار فریاد میزد که دستورالعمل را رعایت نکرده و باید آجیل را در ظرف سرو میکرده است. وی سپس از مهماندار خواست تا راهنمای خدمات داخل پرواز شرکت را بیاورد و در آن دستورالعمل مربوط به سرو آجیل را پیدا کند. ناتوانی مهماندار در پیدا کردن این دستورالعمل، باعث خشم بیشتر خانم “چو” شد و او همانجا مهماندار را اخراج کرد و از خلبان خواست تا به سالن فرودگاه برگردد تا وی را پیاده کند.
این اتفاقات که بدون اطلاع ۲۵۰ مسافر دیگر هواپیما افتاد باعث تاخیر ۲۰ دقیقهای پرواز شد.
یک هفته پس از این اتفاق و انتشار گستردهی خبر آن در رسانههای کره جنوبی، “چو هیون-آه” در حالی که کت بلند مشکیرنگی بر تن داشت، با سری رو به پایین به نشانهی شرمگین بودن، همراه با پدرش که ریاست “شرکت هواپیمایی کره” را بر عهده دارد در مقابل خبرنگاران حاضر شد و ضمن “عذرخواهی عمیق” بابت رفتارش، گفت که از تمام سمتهای خود در این شرکت کنارهگیری کرده است.
او اضافه کرد که به زودی در دیداری با مهماندار مورد غضب واقعشده از وی نیز عذرخواهی خواهد کرد.
“چو یونگ-هو”، پدر خانم “چو” نیز رفتار دخترش را “احمقانه” توصیف کرد و گفت از اینکه نتوانسته او را بهتر بزرگ کند، متاسف است.
وی همچنین تاکید کرد که فرزند ارشدش از تمام مسوولیتهای اجرایی در گروه “هانجین” که مالک “هواپیمایی کره” است، کنارهگیری کرده است.
فیلم عذرخواهی:
[jwplayer mediaid=”1721″]
پولدار شدن الکی نیست/به کتاب خوندن نیست
این بدبختی و پول دوستی آدم ها به جایی رسیده که یه کم سواد یا بی سواد هم اگر یه کتاب بنویسته که چگونه پولدار شوید؟ ملت میریزن کتاب هاش رو می خرن و می خونن و کلی هم به هم تعریف می کنن.
وقتی هم که می خوان کتاب رو به هم معرفی کنن می گن خود نویسنده اش کلی پولدار هست اما دقت نکردن که اون نویسنده با فروش همون کتاب پولدار شده، در اصل با خرید مغز ساده ما، نویسنده پولداری ایجاد شده.
امروز یه مطلبی رو توی فیس بوک میخوندم که دقیقا نظر من بود، بسیار لذت بردم که یکی پیدا شده و حرفی که من تو ذهنم بود رو به صورت متن درآورده. لطفا این مطلب رو بخونید. باور کنید خوندن داره- هر چی باشه بهتر از یه کتاب ۳۰۰ صفحه ای هست 🙂
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭی ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯿﺶ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺣﻀﺎﺭ ﮔﻔﺖ: «ﺍﺯ ﻣﯿاﻥ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻣﻬﺎ ﻭ ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ، ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ، ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﻓﻖ؟»
ﻫﻤﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ!
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ حرفهایش را ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ: «ﺑﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﻬﺎﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﯿﻞ، ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿم و ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﺭ. ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﻪ ﺳﺎﻝ ﻧﺸﺪﻩ، ﻃﻌﻢ ﻭﺭﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﭼﺸﯿﺪﯾﻢ!
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻟﻢ ﺍﺯ ﺗﯿﻢ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺭﺳﺶ! ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺭﻓﯿﻖ، ﺑﻪ راهمون ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ. این بار ﯾﻪ ﺍﯾﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺭﺳﻮﻧﺪﯾﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﻭﺭﺷﮑﺴﺖ ﺷﺪﯾﻢ! ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ!
ﺭﻓﯿﻖ ﺩﻭﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﭘﯽ ﮐﺎﺭﺵ! ﻣﻦ موندم ﻭ ﺭﻓﯿﻖ ﺳﻮﻡ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻓﯿﻖ ﺳﻮﻡ، ﺷﺮﮐﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺣﻤﻞ ﻭ ﻧﻘﻞ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ.
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺣﺠﻢ ﺿﺮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﯿﻢ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺭﺳﯿﺪ! ﺭﻓﯿﻖ ﺳﻮﻡ ﻣﺴﺘﺎﺻﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﭘﯽ یه ﺷﻐﻞ کارمندی! ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍﺭ، ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺭﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﻭ ﮐﺎﺭﻣﻮﻥ ﺗﺎ ﺻﺎﺩﺭﺍﺕ ﮐﺎﻻ ﻫﻢ ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩ.
ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﺩﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺍﻣﺎ ﯾﻬﻮ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻟﻌﻨﺘﯽ، همسرم را ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ! ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺗﻌﺎﺩﻝ مالی رو ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ! ﺷﺮﮐﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮﯼ ﭼﺎﻟﻪ ﻭﺭﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺑﺪﻫﯽ! ﺷﮑﺴﺖ ﭘﺸﺖ ﺷﮑﺴﺖ! ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﯿﮑﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮﻣﻮﺭ ﻣﻐﺰﯼ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ. ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ، یه ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﻭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻼﻕ فوری ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ! ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ، ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺟﺪﯾﺪ.
ﺍﻭﻟﺶ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﻭﺍﺭﺩﺍﺕ ﺑﯽ ﺭﻭﯾﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺎ، ﻣﺤﺼﻮﻟﻤﻮﻥ ﺍﻓﺖ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻭﺭﺷﮑﺴﺖ ﺷﺪﯾﻢ. ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺣﺒﺲ ﺭﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺑﺎ ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻭ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﮔﺬﺭﻭﻧﺪﻡ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﻮﻥ ﻫﻤﺶ ﻣﺼﺎﺩﺭﻩ ﺷﺪ! ﺷﮑﺴﺘﻬﺎ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻨﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻮﺩﻡ! ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺣﺒﺲ، ﺑﺎﺯ ﮐﺎﺭ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺭﻭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﯾﻢ ﻭ این بار ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﯾﻢ.
ﺷﺮﮐﺘﻤﻮﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮﯼ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﻭﺿﻌﻤﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺭﺷﺪ ﻋﺎﻟﯽ، ﺍﺯ ﭼﺎﻟﻪ ﺑﺪﻫﯽ ﻫﺎ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪﻡ. ﺍﻻﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻦ ﺩﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺷﺪﻩ ﯾﻪ ﻫﻠﺪﯾﻨﮓ ﺑﺰﺭﮒ، ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭﭘﺮﺳﻨﻞ.
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻬﺎیش، ﺍﺯ ﺣﻀﺎﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﺍﺩﻡ. ﻋﺬﺍﺏ ﮐﺸﯿﺪﻡ.
ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﻨﻮ ﻃﯽ ﮐﻨﻪ؟
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﮑﺮﺩ! ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﺮﯾﺒﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ ﭘﺎﺋﯿﻦ:
«ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﻻﻥ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺳﺨﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﻡ…»
بخشش نمایشی
دیدید بعضی از آدمها در طول زندگیشون هیچ آدمی رو نمی بخشن؟
دیدید که اگر خدایی نکرده کاری بکنید که ناراحت بشن، تا جبران نکنن آروم نمی شینن؟
دیدید که هر کاری می کنن که به مقام و پست و جایگاه خاصی برسن و در این مسیر به هیچ آدم و زن و بچه ای رحم نمی کنن؟
دیدید که هر جا بتونه، سر شما رو زیر آب می کنه تا خودش روی آب بمونه؟
دیدید که هزارتا دروغ می گه که شما رو خراب کنه تا خودش رو آباد کنه؟
.
.
.
و …
حالا فکر کن یان آقا به یه جایی رسیده!
الان مدیری شده برای خودش
الان تعیین کننده ای شده برای خودش
الان یه شخصیتی شده که هر جا ببینن اون رو، همه با دست نشونش می دن
الان یه آدمی شده که حداقل حداقل حداقل، هر سه ماه یکبار، یه ستون یه روزنامه از اون یه مطلب و یا خبر درج می کنه
حالا برو بچه اش رو بکش
حالا با تانک برو رو ماشین اش
حالا برو تف کن تو صورت اش
اگر همه این کار ها رو جلوی دوربین و یا آدم های محل و یه جای شلوغ کنی، سرش رو میندازه پایین و سرت رو میاره جلو و میبوس اتش و کلی هم بهت احترام می زاره و به عبارتی شما را در اوج عصبانیت می بخشه.
اما اگر جلوی دوربین و آدم ها و… نباشه
…
یادگاری از زنده یاد مرتضی پاشایی – سه فیلم زیبا
مونده بودم تیتر این نوشته ام رو چی بزارم
کلمه زنده یاد رو با هزار تا بغض بالاخره انتخاب کردم تا قبل از اسم این ستاره بزرگ گذاشتم
خب امشب اولین شبی هست که سیاره زمین بعد از سی سال، دیگه مرتضی رو نداره و اون خیلی زیبا پرواز کرد
کنسرت این خواننده رو قبلا رفتم، یعنی عالی، یعنی پسری نجیب، مظلوم و خونسرد
خواننده ای که صداش همونی بود که توی آلبوم هاش میشنیدید
امیدوارم تمام حق امتیازهای آلبوم هاش حفظ بشه
امیدوارم ارزش هاش کم شمارده نشه
اون انسانی بود که میدونست زود زود باید مسافر بشه اما تا آخرین لحظه زندگی اش مبارزه کرد
این رو من نمی گم، دکترش گفته، مدیربرنامه اش گفته، خواننده خوبمون-یاس-گفته
دکترش می گفت که روی تخت بیمارستان می گفت من دوباره به صحنه برمی گردم، من این بیماری رو شکست می دم و …
مدیربرنامه هاش می گفت که اون بمب انرژی بود
یاس گفته که وقتی به ملاقاتش رفته بود، مرتضی گفته رفیق ببخشید که ملاقات اولمون توی بیمارستان بوده، موقع خداحافظی به یاس گفته زود زود میام و تو صحنه می بینمت
دکترش می گفت اون توی بیمارستان برای برنامه های آینده اش داشته برنامه ریزی می کرده – دکترش از قدیما یاد می کنه و می گه ما سال گذشته ادامه حیات رو براش تنها سه ماه پیش بینی کرده بودیم، اما اون یازده ماه باه این بیماری مبارزه کرد و فعالیت عالی از خودش نشون داد
فکر نمی کنم به این زودی ها بشه گفت که مرتضی مرده – فکر کنم اون بیشتر از این حرف ها توی یادها بمونه
سه تا از فیلم های مرتضی پاشایی رو که خودم خیلی دوست داشتم رو براتون می زارم – از خدا می خوام روح اون رو همیشه شاد و در آرامش قرار بده
مرتضی پاشایی در برنامه تلویزیونی شبکه دو سیما به همراه فرازد حسنی
[jwplayer mediaid=”1640″]
مرتضی پاشایی در چالش آب یخ – تا آخرش ببینید تا متوجه بشید چه اشخاصی رو به چالش کشیده شیطون
[jwplayer mediaid=”1641″]
مرتضی پاشایی در برنامه دوربین مخفی – عکس العمل اش واقعا خوب بود مخصوصا موقعی که برای یکی از شخصیت ها دست تشویقی هم می زنه
[jwplayer mediaid=”1642″]
ریمیکس ” شاید بپرسی از خودت” مرتضی پاشایی
کار ” شاید بپرسی از خودت” مرتضی پاشایی به خودی خود، یک کار خوب و عالی هست. اما گاهی ریمیکس هایی که توسط طرفدارهای پاشایی ساخته می شه، چیزی کمتر از خود زیبایی آهنگ ندارن و گاها هم قشنگ تر از خود آهنگ ساخته می شن – البته گاهی
نمی گم این ریمیکس یه کار عالی تر از خود کار هست اما خوب روی اون کار شده – این ریمیکس توسط آقای کاووس حسینی ساخته شده
می تونید این آهنگ رو گوش کنید:
[jwplayer mediaid=”1630″]
چرا شیر سر میرود؟
اگر مايكروفر داشته باشيد، احتمالاً ديدهايد كه شير درون مايكروفر، با آن كه ممكن است دمايش خيلي زياد شده باشد، سر نميرود. براي دانستن علت اين ماجرا كمي به عقب برميگرديم.
اصلاً چرا شير سر ميرود؟ اگر به گرم شدن شير دقت كنيد، معناي فيزيكي سر رفتن را خواهيد فهميد. وقتي شير را روي حرارت گاز يا هر وسيله حرارتي كه شير را از بيرون گرم ميكند قرار ميدهيد.
تا آستانه نقطهجوش، هيچ اتفاقينميافتد؛ اما مسأله با آزاد شدن اولين حبابهاي حاوي بخار شير آغاز ميشود؛ هر چه دما بالاتر برود، اين حبابها هم با سرعت بشتري شكل ميگيرند و بالاخره وقتي سرعت ايجاد اين حبابها از سرعت تركيدنشان بيشتر شود، حبابها روي هم جمع ميشوند و پس از مدتي از ظرف بيرون ميريزند. اين حبابها در آب هم ايجاد ميشوند، اما با رسيدن به سطح آب ميتركند. كشش سطحي شير به خاطر وجود چربيها و تركيبات هيدروكربني از آب بيشتر است. و همين باعث مقاومت حبابها در برابر فشار بخار داخلي و افزايش عمر آنها ميشود. براي جلوگيري از سر رفتن شير، حبابها را با همزدن از بين ميبرند.
اما مايكرو همانطور كه احتمالاً ميدانيد، با توليد امواج مايكرويو در فركانسي خاص باعث حركت نوساني مولكولهاي آب موجود در جسم، ايجاد اصطكاك و گرم شدن همگن و دروني آن ميشود. (يعني در هر لحظه، همه نقاط مايع درون درون مايكروفر همدما هستند). بنابراين آب يا شيري كه درون مايكروفر قرار ميگيرد، بي سر و صدا و به طور دروني شروع به گرم شدن ميكند.
اين گرم شدن ميتواند تا چندين درجه بالاتر از نقطه جوش مايع ادامه پيدا كند، بدون اينكه آب از آب تكان بخورد و هيچ حبابي در آن ظاهر شود! تعجب نكنيد، اين پديده كه ابر گرمايش نام دارد، ويژه مايكروفر نيست و از يك واقعيت فيزيكي عميقتر نتيجه ميشود.
در واقع از نظر فيزيكي، هيچ دليلي براي ايجاد حباب بخار در يك سيال داغ وجود ندارد و يك عامل خارجي بايد اين كار را بكند. به عبارت ديگر اگر محيط سيال همگن باشد و هيچ ناهمگوني و عارضه غيريكنواختي در آن وجود نداشته باشد كه «بهانه» ايجاد حباب شود، حبابي در كار نخواهد بود و سيال بدون جوشيدن، داغ و داغتر ميشود.
منبع : صفحه “جالب و بسیار مفید” در فیس بوک
والاستریتژورنال: اوباما نامهای محرمانه به آیتالله خامنهای نوشته است
روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال میگوید باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا ماه گذشته نامهای محرنامه برای آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران فرستاده و در آن “منافع مشترک” ایران و آمریکا را شرح داده است.
بنا به آنچه والاستریتژورنال میگوید، آقای اوباما به رهبر ایران نوشته است که هر حمله آمریکا علیه مواضع گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) با منافع ایران نیز همخوانی دارد.
به گفته والاستریت ژورنال این نامه کمی پیش از سررسیدن ۲۴ نوامبر، موعد رسیدن به توافق هستهای، فرستاده شده است و میتواند برای ترغیب رهبر ایران به موضعی در جهت رسیدن به توافق باشد.
دستکم چهارمین باری است که آقای اوباما از زمان ورودش به کاخ سفید در سال ۲۰۰۹، به رهبر ایران نامه نوشته است.
به نوشته وال استریت ژورنال این مکاتبات نشان میدهد که آقای اوباما در مقابله با داعش، نقش ایران را خواه منفی یا مثبت مهم میداند.
به نوشته این نشریه، مقامات کاخ سفید در پاسخ پرسشهای دیپلماتهای خارجی درباره نوشتن چنین نامهای، این موضوع را تکذیب نکردهاند.
انتشار این نامه یک روز پس از اظهارات رئیس جمهوری آمریکا درخصوص برنامه هستهای ایران صورت میگیرد.
او که در یک کنفرانس خبری و پس از پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای کنگره سخن می گفت، تأکید کرد “اگر بتوانیم با ایران به توافقی خوب برسیم که بتواند جهان را متقاعد کند که ایران توانایی تولید سلاح اتمی را نخواهد داشت، آنوقت با کنگره وارد مذاکره می شویم و آنها را هم متقاعد می کنیم. اما این نیازمند یک توافق خوب است.”
آقای اوباما گفت که آمریکا و متحدانش می توانند چارچوبی به ایران پیشنهاد کنند که در آن بتواند نیازهای صلح آمیز انرژی خود را تأمین کند، اما در عین حال گفت که مذاکرات اتمی یک راه دشوار دیپلماتیک است، چرا که دو طرف به هم بی اعتماد هستند.
دو طرف براساس توافق مقدماتی شش ماهه ژنو – که برای چهار ماه اضافه تمدید شده – قصد دارند به یک توافق جامع دست یابند. این مهلت چهارماهه روز ۲۴ نوامبر به سر میرسد.
منبع : www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/11/141106_l45_obama_khamenei_letter
اپرا وینفری؛ ملکه دنیای رسانه – Oprah Winfrey
اپرا وینفری، ملکه شوهای تلویزیونی امریکا، آنقدر دستاورد و عنوان دارد که اگر بخواهیم تنها لیست کاملی از آنها را فهرست کنیم، دیگر جایی برای پرداختن به زندگی وی باقی نمیماند. ولی پرداختن به زندگی اپرا بدون شرح داستان دوران کودکی وی و چالشهای سختی که از سر گذارنده، زندگینامهای ناقص است.
اپرا در سال ۱۹۵۴ از پس رابطه خارج از ازدواج دو نوجوان، در شهر کوچکی در ایالت میسیسیپی به دنیا میآید. این دو نوجوان، ورنون وینفری و ورنیتا لی، هیچگاه با هم ازدواج نکردند وسرپرستی اپرا را مادر به عهده گرفت. بعد از دو سالگی وی، مادر برای یافتن شغلی مناسب به میلواکی مهاجرت میکند تا پس از یافتن شغلی مناسب، اپرا را پیش خود ببرد. در این مدت تربیت اپرا بر عهده مادربزرگش قرار میگیرد و در مزرعه او به سر میبرد. مادربزرگ هم در ساعات بیکاری و در سن سه سالگی اپرا، خواندن و نوشتن را به او آموزش میدهد.
اپرا آنقدر خواندن و نوشتن را خوب یاد میگیرد که وقتی در پنج سالگی به مهدکودک میرود، طی نامهای از آموزگار میخواهد که وی را به کلاس اول بفرستد و معلم هم وقتی استعداد و سطح سواد او را مشاهده میکند، بلافاصله وی را به کلاس اول میفرستد و بعدتر هم با یک کلاس جهشی خواندن، وارد کلاس سوم میشود.
ولی این دوران زندگی آنقدر هم آرام و بیدردسر نبوده است. اپرا به علت وضعیت خانوادگی تا سنین نوجوانی در فقر شدید زندگی میکرد، به طوری در سن شش سالگی برای اولین بار یک جفت کفش میخرد. اما حادثه مهمتر وقتی است که مادر دوباره وی را برای کار هر روز در خانه با دیگر بستگانشان تنها میگذارد و دورهای دردناک و تاثیرگذار در زندگی اپرا آغاز میشود. در این زمان –که بعدتر ها خود در شوی تلویزیونیاش اعلام کرد- وی مورد آزار و اذیت جنسی و تجاوز توسط افراد فامیل و دوستان مادرش قرار میگیرد، و به خاطر همان ترسهای کودکی و تهدید متجاوزان، هیچگاه از این مسئله تا سالها با کسی حرف نمیزند. این روابط ناسالم و متجاوزانه نهایتا منجر به حاملگی وی در سن چهارده سالگی میشود و حاصل آن به دنیا آمدن زودرس پسری میشود که اندک زمانی پس از تولد میمیرد.
پس از این حادثه مادر، دختر سرکش و افسرده خود را که اکنون تحت بیتوجهی وی از او پول میدزد و صرف مواد و کارهای غیرقانونی میکند، به نزد پدرش در نشویل میفرستد. پدر اپرا که سابقه ارتشی داشت و بازرگان بود، با همسر خود زندگی میکرد و به گفته خود اپرا شخصیتی خیلی منظم و دقیق دارد. پدر و نامادری اپرا از او پذیرایی گرمی میکنند و به دنبال ثبت نام و کارهای ادامه تحصیل وی میروند. این اولین باری است که اپرا اتاقی اختصاصی از آن خود پیدا میکند. در این دوران پدر به شدت برای اپرا وقت صرف میکند و به وی میآموزد که باید به دنبال آرزوهایش برود و همیشه در پی کسب موفقیت باشد.
تحت این آموزشها و بعد از پایان دوره دبیرستان، اپرا وارد دانشگاه ایالتی تنسی میشود و در رشته هنرهای نمایشی و فن بیان تحصیل میکند. در همین دوره وی به عنوان بانوی شایسته سیاه پوست ایالت تنسی انتخاب میشود و همین امر باعث ورود او به دنیای رسانه و خبرنگاری میشود. اپرا کار خود را در یک ایستگاه رادیویی به نام «سیاه» شروع میکند و به زودی به تلویزیون راه مییابد و اولین شوی تلویزیونی خود به نام «مردم صحبت میکنند» را میزبانی میکند. موفقیت وی در این برنامه کوچک باعث پیشنهاد کاری از طرف «شیکاگو تیوی» برای اجرای شوی انحصاری خود میشود و اپرا در سال ۱۹۸۶ برنامه خود را کلید میزند.
در آن زمان در ایالات متحده، شوهای روزانه عموما پر بود از مسائل پیش پا افتاده و غیر جذاب برای مخاطبان. ولی اپرا این سیستم شو را به کلی دگرگون کرد. وی با آوردن روشی نو در اجرای تلویزیونی سعی داشت به شناخت افراد از خود و به آنها برای داشتن زندگی شاد کمک کند. شیوهای که اپرا مبدع آن به شمار میرود و اپرافیکیشن[1] نام گرفته، ناظر بر مصاحبهای است که در آن مصاحبه شونده، کاملا صادقانه، به مشکلات و چالشهای زندگی شخصی خویش میپردازد و از طریق بیان مشکلات، مثلا در زمینه چاقی، ارتباط جنسی بد، یا تحت سواستفاده جنسی قرار گرفتن، سعی در حل آن یا تاثیرات جانبی مخرب چنین مواردی دارد. این شیوه مصاحبه صریح اکنون شاید به پرمخاطبترین نوع مصاحبه در شبکههای تلویزیونی تبدیل شده است.
این شیوه جدید و صداقت همدلانه اپرا در برنامههایش باعث شد وی به چهرهای به شدت محبوب در ایالات متحده تبدیل شود و تمام برنامههایش از پربینندهترین برنامههای تلویزیون باشند. البته این امر مختص امریکا نیست و محبوبیت وی در جهان نیز بینظیر است، به طوری که شبکه ام.بی.سی عربستان سعودی، شوی اپرا را هر هفته پخش میکند و آن را از محبوبترین برنامههای دنیای عرب معرفی کرده است. اقبال عمومی از این شو، که به مدت ۲۵سال روی آنتن بود، باعث ثروت و شهرت به اپرا شد و اکنون اپرا ثروتمندترین امریکایی افریقاییتبار نام گرفته که میلیاردری خود ساخته است. وی همچنین اولین زن میلیاردر سیاهپوست در جهان است و ثروت وی در حدود سه میلیارد دلار تخمین زده میشود.
شوی اپرا نه تنها باعث مشهور و ثروتمند شدن وی شد بلکه تاثیراتی عمیق و عینی بر جامعه امریکا گذاشت. اپرا اولین نفری بود که در شوی خود از حقوق اقلیتهای جنسی دفاع میکرد و باعث شد این افراد بتوانند در جامعه به راحتی خود را ابراز کنند. وی همچنین در توانمندسازی زنان، آموزش کودکان، و کمک به مردم برای شناخت و ابراز بهتر خود واقعیشان برنامههای متنوع و اثرگذاری ساخته است. مصاحبههای او نیز همیشه جنجالی بوده و نکته یا رازی جدید از مصاحبهشونده مطرح کرده است. همچنین مصاحبه او با «مایکل جکسون» رکورد تعداد بیننده را در تاریخ تلویزیون با بیش از صد میلیون تماشاگر از آن خود کرده است. در برنامههای اپرا حاضرین در استودیو نیز عمدتا شگفت زده میشوند، یکی از بزرگترین این سورپرایزها در جشن بیست سالگی برنامه بود که اپرا به هر یک از حاضرین یک ماشین صفر هدیه کرد. علاوه بر اینها تصمیم اپرا بر کاهش وزن و گرفتن رژیم غذایی سالم و شرکت در مسابقه ماراتون که آن را ظرف پنج ماه عملی ساخت نیز به شدت در جامعه امریکا مورد بحث قرار گرفت و اثرگذار بود.
اپرا شوی خود را در سال ۲۰۱۱ پس از ۲۵ سال و بیش از پنج هزار برنامه به پایان رساند و به دنبال تاسیس شبکه خاص خود رفت که [2]”own” نام دارد و در آن اپرا مصممتر از پیش به دنبال عملی کردن ایدهها و فرهنگسازی و پرداخت عمیقتر به مشکلات جامعه خویش است.
البته ثروت و شهرت اپرا هرگز مانع فراموشی رنجی که در کودکی کشیده نشد و به همین خاطر او در زمینههای انسان دوستانه و اجتماعی بسیار فعال است. برای مثال در سفری که در چند سال پیش به افریقای جنوبی برای دیدار نلسون ماندلا داشت، مرکز آموزشی مجهزی را برای آموزش دختران در این کشور احداث کرد. یا در زمان طوفان کاترینا در امریکا با احداث موسسهای برای کمک به طوفانزدگان با کمک دیگر افراد، به احداث خانههای جدید برای آسیب دیدگان این فاجعه دست زد. اگر بخواهیم فقط لیست فعالیتهای بشردوستانه وی را از نظر بگذرانیم، فهرستی بلند بالا را باید مطالعه کنیم ولی در وصف این کارها همین بس که اپرا تا سال ۲۰۱۲، مبلغ چهارصد میلیون دلار به خیریههای مختلف کمک کرده است.
کار مهم دیگری که باز ریشه در اتفاقات ناگوار دوران کودکی وی دارد، پیگیری تصویب قانونی مهم است. اپرا در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در مجلس سنا حاضر شد و از نمایندگان خواست تا قانونی را برای مقابله با سوء استفاده جنسی از کودکان از تصویب بگذرانند. در نهایت دو سال بعد از طرح این خواسته، بیل کلینتون قانون مورد نظر که اپرا بیل(Oprah Bill) نام گرفته است[3] را امضا و اجرایی کرد. خود اپرا نیز با تاسیس سازمانی به دنبال پیگیری اجرایی شدن این قانون رفت.
فعالیتهای هنری و فرهنگی اپرا فقط به تلویزیون محدود نمیشود و مجله وی نیز که اُ(O) نام دارد، با اقبال گستردهای روبرو است. وی همچنین به ایفای نقش یا صداگذاری در فیلمهای هالییودی پرداخته و حتی برای ایفای نقش در فیلم «رنگ ارغوان» ساخته استیون اسپیلبرگ، نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. آخرین فیلم روی پرده وی نیز که سال گذشته به روی پرده رفت باتلر (خدمتکار) نام دارد. تمام نقشهایی که توسط اپرا ایفا شدهاند، به زندگی و فرهنگ سیاه پوستان در امریکا و مصائبی که با آن روبهرو بودهاند، اختصاص دارد. همچنین باشگاه کتابخوانی او نیز از محبوبیت بالایی برخوردار است، به طوری که هر کتابی که این باشگاه معرفی میکند، خود را به صدر جدول پرفروشها میرساند.
البته فعالیت اپرا محدود و منحصر به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی نیست و وی در سیاست نیز شخصیتی فعال از خود نشان داده است. برای مثال میتوان به حضور وی در کمپین انتخاباتی باراک اوباما در دور اول و حضور در کمپین تعدادی دیگر از نامزدهای دموکرات در انتخاباتهای مجلس و سنا اشاره کرد که به عقیده عدهای این حمایت در پیروزی اوباما به شدت تاثیرگذار بوده است. وی در سخنرانی در کمپین انتخاباتی اوباما گفت: «دکتر مارتین لوتر کینگ فقط میتوانست آرزو کند ولی اکنون ما میتوانیم آرزوی او و خودمان را تحقق بخشیم و رئیس جمهوری سیاهپوست داشته باشیم.»
فارغ از جوایز و عنوانهایی که سازمانها و نشریات مختلف به این بانوی موفق اعطا کردهاند، وی در سال ۲۰۱۳ موفق به دریافت مدال آزادی از رئیس جمهور ایالات متحده به خاطر خدماتش به کشور خویش شد. صرف نظر از همه این عناوین، تاثیری که اپرا بر زندگی افراد مختلف در گوشه و کنار جهان و به ویژه ایالات متحده داشته است، غیر قابل انکار و به شدت قابل تقدیر است. مردمی که اکنون آزادانه میتوانند گرایش جنسی خود را در جامعه ابراز کنند، به فکر سلامت خود باشند، همیشه به دنبال موفقیت باشند و هویت واقعی خویش را پنهان نکنند. اپرا وینفری برای بسیاری از امریکاییان پیامبری است خود ساخته که حرفها و توصیههایش حاکی از تجربههای فراوان و زندگی پر از فراز و نشیب است و از آنجا که آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، حرفهای او همیشه از مقبولیت و تاثیرگذاری بالایی در جامعه برخوردارند.
یک نابینا برای اولین بار همسر خود را دید
[jwplayer mediaid=”1607″]
در یک صحنه به یاد ماندنی، لاری هیستر مرد 66 ساله آمریکایی ، پس از انجام یک عمل جراحی پیچیده بر روی چشمانش، برای اولین بار همسر خود را دید.
به گزارش روزنامه بریتانیایی «دیلی میل»، پزشکان ایالت کارولینای شمالی با پیوند شبکیه چشم الکترونیک به آقای هیستر که از 30 سال پیش دچار نابینایی شده بود، توانستند بار دیگر بینایی را به این بیمار باز گردانند.
لحظه بازگشت بینایی و عکس العمل هیستر و همسرش توسط دوربین های بیمارستان ضبط شده است.
او پس از اینکه یکی از پزشکان حاضر در اتاق، دکمه آغاز کار چشم الکترنیک را فشار داد، گفت:« بله. خدای من، بله می توانم ببینم.»
جری هیستر همسر این بیمار که در اتاق حاضر بود، از بازگشت بینایی به همسرش بسیار خوشحال بود و مرتب از او می پرسید: اکنون مرا می بینی؟ اکنون مرا می بینی؟ خدای من؟»
گفتنی است که در روز اول اکتبر هیستر به هفت بیمار آمریکایی پیوست که پس از پیوند شبکیه چشم، بینایی خود را باز یافتند.
در دهم سپتامبر پزشکان با استفاده از فن آوری های جدید، دستگاه حسگر در چشم هیستر قرار دادند که می تواند سیگنال های نوری را از یک عینک ویژه دریافت کند.
فقر چیست ؟
نما آهنگی زیبا از لارا فابیان Lara Fabian ( دوست ات دارم )
یعنی من هر چقدر از این موسیقی تعریف کنم، کم گفتم
عالیه عالی
همراهی هر چه زیباتر مردم، یکی از دلایل زیبا شدن این نما آهنگ شده – البته ابی عزیز ما هم که میره بالای سن تقریبا تمام آهنگ رو میسپاره که مردم بخونن و خودش فقط نظارت می کنه که اشتباهی پیش نیاد و تقریبا همه فالش می خونن – اما توی این هم خونی که در این کلیپ می بینید، باحداکثر هماهنگی مردم همخوانی می کنن – به تحریر های مردم توجه کنید / ببینیدلطفا
[jwplayer mediaid=”1592″]
15 راهکار برای کمتر غذا خوردن
دکتر حمیدرضا فرشچی- شاید شما هم یکی از افرادی هستید که می دانید که باید کمتر غذا بخورید ولی همواره می پرسید چگونه می توان کمتر غذا خورد؟ همانطور که برای هر مقوله ای یکسری نکات و راهکارها وجود دارد که انجام کارها را آسان تر می کند و در مبحث رژیم غذایی و لاغر شدن نیز راهکارهایی وجود دارند که رعایت آنها روند کاهش وزن را تسهیل می نماید. درواقع بخشی از یک رژیم غذایی لاغری پیروی از توصیه هایی است که غذا خوردنی کمتر بدون داشتن احساس گرسنگی را تسهیل می نمایند. در اینجا ما تعدادی از توصیه های مفید و اثر بخش را به شرح زیر گرد آوری کرده ایم که می توانید از آنها بهره مند شوید:
1- غذا ها را در حجم کم و در دفعات بیشتر میل نمایید: به جای مصرف وعده های غذایی حجیم و مفصل ، غذای مصرفی تان را به وعده های غذایی کوچک در طی روز تقسیم نمایید. تقسیم کردن غذای دریافتی روزانه به سه وعده غذایی اصلی و دو- سه میان وعده سبک در طی روز راهکار خوبی است. با این روش در عین حال که احساس گرسنگی نمی کنید به طور کلی کمتر هم می خورید.
2- بلافاصله قبل از رفتن به رختخواب غذا نخورید: بسیاری افراد علیرغم اینکه در آخر شب نیازی به مصرف غذا ندارند و گرسنه نیستند و می توانند بدون خوردن خوراکی به رختخواب بروند درست قبل از خواب، به خوردن می پردازند. برای مثال می توانید با خودتان قرار بگذارید که از ساعت 9:30 به بعد چیزی نخورید. و یا در آخر شب از خوردن وعدههای غذایی سنگین بپرهیزید و به جای آن از میوه جات استفاده نمایید.
3- دندانهایتان را زود مسواک بزنید: معمولا مسواک زدن و تمیزکردن دندان ها باعث می شود که آدم از کثیف کردن سریع آنها توسط خوراکی ها خودداری کند . برای مثال اگر شبها زودتر دندانهایتان را مسواک بزنید دیگر کمتر احتمال دارد که مجددا آنها را با خوردن خوراکی کثیف کنید.
4- قبل از صرف وعده غذایی اصلی ، قدری سالاد و سبزیجات میل نمایید: یکی از مشکلات اساسی افراد چاق حجم بالای وعده های غذایی است لذا توصیه آنست که با مصرف قدری سالاد و سبزیجات قبل از غذا تلاش کنید که زودتر سیر شوید و کمتر غذا بخورید.
5- غذای مصرفی خود را یادداشت نمایید: شما می بایست حساب غذاهایی که در طی روزمی خورید را داشته باشید ، چرا که کم نیستند افراد چاقی که فکر می کنند غذای زیادی مصرف نمی کنند ولی وقتی برای مدتی میزان غذای خود را در طی روز یادداشت می نمایند پی می برند که چه حجمی از غذا را بدون توجه دریافت کرده اند. نوشتن غذاهای مصرفی موجب می شود که حواستان جمع باشد که در بقیه روز و یا روزهای بعد چقدر غذا می خورید و به نوعی از پرخوری جلوگیری می نماید.
6- وقتی به رستوران می روید غذای اضافه را با خود به منزل بیاورید: اگر در رستوران غذا می خورید احتمالش زیاد است که بیش از حد لازم غذا بخورید لذا می بایست یا غذای اضافه را با خود به منزل بیاورید و یا غذای خود را با شخص دیگر( مثلا دوست یا همسر یا فرزندان) شریک شوید .
7- در هنگام خرید اقلام غذایی، محتوای کالری آنها را در نظر بگیرید: وقتی برای خرید به فروشگاه می روید مقداری وقت صرف مطالعه برچسب های غذایی کنید و از محتوای مواد مغذی و میزان کالری خوراکی ها آگاه گردید. بدین شیوه عادات غذایی شما نیز اصلاح خواهد شد و ممکن است متعجب شوید از اینکه مشاهده کنید کالری انواع خوراکی ها تا چه حد متفاوت اند.
8- به آرامی غذا بخورید: وقتی که به سرعت غذا بخورید بدن شما قبل از اینکه فرصت کافی برای درک احساس سیری را داشته باشد غذای زیادی را دریافت می نماید. به عبارت دیگر شما با تند غذا خوردن این اجازه را به مغزتان نمی دهید که احساس سیری داشته باشد و به عبارت دیگر وقتی دست از غذا می کشید که سیری مکانیکی از طریق پر شدن معده برای شما ایجاد شده باشد.
9- آب و مایعات بیشتری را در طی روز بنوشید: روزانه 6-8 لیوان آب و مایعات مصرف نمایید . اگر چه ممکن است این توصیه به نظرتان یک توصیه نسبتا عمومی باشد اما تجربه نشان داده است که این کاربه روند لاغری کمک زیادی خواهد کرد.
10- خودتان را با خوردن آدامس فریب دهید: برخی مواقع ما از روی عادت و یا فقط برای اینکه دوست داریم طعمی را در دهانمان احساس کنیم و یا چیزی را بجویم به سراغ خوراکی های می رویم. در این مواقع می توانید برای کسب احساس رضایت از آدامس های بدون شکر استفاده نمایید.
11- میزان مصرف چیپس، نان، بیسکویت های نمکی و میان وعده های شور را کاهش دهید: مصرف مقادیر زیاد از غذاهای نشاسته ای و یا شور تمایل به خوردن و آشامیدن در شما را حتی بیشتر تقویت می نماید.
12- در جلوی تلویزیون غذا نخورید: در هنگامی که جلوی تلویزیون غذا بخورید تمرکز و توجه شما به غذا خوردن کاهش می یابد و و چون حواستان متوجه تماشای تلویزیون است ممکن است ناخواسته غذای زیادی را مصرف نمایید بنابراین همیشه پشت میز غذا بنشینید و تنها به غذایی که می خورید توجه داشته باشید .
13- پیاده روی و فعالیت بدنی را در الگوی زندگی روزانه خود بنگنجانید: سعی کنید هر روز حداقل نیم ساعت پیاده روی داشته باشید و اگرهر روز نمی توانید پس حداقل چهار بار در هفته به مدت ۳۰ دقیقه پیاده روی داشته باشید.
14- از خوردن صبحانه غفلت نکنید: افرادی که صبحانه می خورند، موفقیت بیشتری را درکنترل وزن خود دارند. خوردن صبحانه قند خون را تثبیت کرده و به کنترل اشتها کمک می نماید. اگر شما صبحانه را در ساعات اولیه صبح داشته باشید از پرخوری عصر و شب جلوگیری می نمایید.
15- خواب کافی داشته باشید: بسیاری افراد ممکن است از روی گرسنگی غذا نخورند بلکه از روی خستگی به سمت غذا روی آورند و در واقع بخواهند که با غذا خوردن خستگی خود را رفع کنند در حالی که خستگی ها را باید با استراحت کافی برطرف نمود. می بایست ۷ الی ۸ ساعت خواب شبانه را به طور کامل داشته باشید
یه کار دیگه از آقای شنبه زاده
یه کار دیگه از هنرنمایی های آقای شنبه زاده رو براتون می زارم تا ببینید – به نظر من پسر کوشا و ساعی هست و الان هم جدیدا داره حسابی خودش رو توی فیس بوک به همه معرفی می کنه و هر ایده ای که توی نواختن به ذهن اش می رسه رو انجام می ده
البته احساس واقعی ام در مورد ایشون این هست که باید با تلاش بیشتر و ایجاد یه نوآوری فوق حرفه ای، خودش رو یه فوق ستاره کنه تا بتونه بیشتر از این توی ذهن ها بمونه
بدل حسن روحانی در سریال شاهگوش
مسعود پاکدل از عکاسان فعال در حوزه سینما با انتشار این عکس در وبلاگ خود نوشته است: تست گریمی در پشت صحنه سریال شاهگوش
شاید به زودی شاهد ظهور این کاراکتر باشیم و شاید هم فقط یک سرگرمی بین پشته صحنه کاران بوده
به هر حال قبلا یکی از هنرپیشه های ایرانی رو به خاطر شباهت اش به احمدی نژاد، ممنوع التصویر کرده بودن و بعد از اتمام ریاست جمهوری ایشان، این هنرپیشه گفته اگر احمدی نژاد دوست داشته باشه و اجازه بده ، نقش اون رو بازی می کنه.
من این سیاست و شریعت رو نمی فهمم
اصلا به پشت صحنه جنگ ها کاری ندارم
اصلا به اینکه که ما رو حمایت کرد، کی حین حمایت، خیانت کرد و …
کاری ندارم ما چندین سال به عراق جنگیدیم کلی از بچه های امروز، پدران خودشون رو در جنگ از دست دادن
کلی از بچه ها امروز لطمه های روحی نداشتن پدرشون رو به دوش می کشن
کلی از زنان، بیوه شدن و مجبور به ازدواج دوم و قبول اثرات اغلبا سوء این ماجرا شدن
کلی پدران و مادران، تنها فرزند و یا فرزندان خودشون رو از دست دادن
کلی جانباز و شیمیایی شده توی کشور داریم
کلی خسارتهای غیر قابل جبران و یا سنگین به ما وارد شد و …
الان با عراق دوست هستیم
الان از مواضع داخلی و بین المللی اونها دفاع می کنیم
الان برادر دینی ما شدن و صد البته که می دونید هیچ وقت این دو کشور به واقع با هم دوست نخواهند بود
اما اونطرف داستان!
آمریکایی ها چقدر از ما رو کشتن؟
آمریکایی ها اگر از عراق در زمان جنگ حمایت می کردن و الان به همین دلیل محکوم به دشمنی با ما هستن، خب ما که الان به عراقی ها دوست هستیم،
با قاتل اصلی دوست هستیم، با کسی که واقعه شلمچه رو ساخت دوست هستیم، خب با حامی اون هم دوست باشیم.!
از دوستی با عراق به چی می رسیم؟
از دوستی با آمریکا به چی می رسیم ؟
چرا اینطوریه دنیا؟
مقلا آمریکا زد ژاپن و بالا و پایین کرد . رسما ژاپن فنا شد. اما الان چرا با هم رابطه دارن؟
هر چی که هست، یه جای کار می لنگه
با برادر دینی خودمون می چنگیم و کشته و زخمی می دیم و هزار تا داستان، بعد سیاست ایجاب می کنه که با هم دوست باشیم.
اون همه جوون چی شدن پس؟
چرا اون موقع لازم بود بجنگیم؟
چرا الان لازمه دوست باشیم؟
چرا این وسط با آمریکا دشمنیم؟
ردپای اطرافیان احمدینژاد در لیست بدهکاران بانکی/جمعآوری بیت المال برای رأیآوری احمدینژاد
عضو کمیسیون امنیتملی و سیاستخارجی مجلس، با بیان اینکه تعدادی از بدهکاران بزرگ بانکی اطرافیان و منصوبان احمدینژاد هستند، گفت: این افراد با جمعآوری منابع اعتباری بهدنبال صرف این بودجهها در زمان انتخابات برای رأیآوری احمدینژاد هستند
عوض حیدرپورشهرضایی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری خانه ملت، گفت: بانک مرکزی اخیرا در نامهای اسامی بدهکاران بزرگ بانکی را به قوه قضائیه اعلام کرده که بر اساس شنیدهها بخش عمدهای از این افراد اطرافیان و منصوبان احمدینژاد هستند، که قطعا این موضوع به عنوان یک مسئله بزرگ باید از سوی دستگاه قضا پیگیری شود.
نماینده مردم شهرضا در مجلس شورای اسلامی، با اشاره به تحرکات اخیر اطرافیان دولت نهم و دهم برای آمادهسازی جهت حضور دوباره احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، ادامه داد: به نظر میرسد که این افراد با جمعآوری منابع اعتباری بهویژه وامهای کلان بهدنبال صرف این بودجهها در زمان انتخابات مجلس و ریاستجمهوری برای رأیآوری احمدینژاد هستند.
حیدرپورشهرضایی ادامه داد: از طرف دیگر این افراد منتسب به دولت گذشته، زمانی وام گرفتند که دلار حدود یکهزار تومان بود که این موضوع به این معنی است که دارایی این افراد از دریافتها وامها چند برابر شده است.
این نماینده مردم در مجلس نهم، افزود: دستگاههای امنیتی و قضایی باید به صورت جدی به اقدامات و اتهامات اقتصادی دولت نهم و دهم رسیدگی کرده و از هزینهکرد بیتالمال در عرصههای انتخاباتی از سوی اطرافیان احمدینژاد جلوگیری کنند.
وی با بیان اینکه در لیست ارائه شده بانک مرکزی درباره بدهکاران بزرگ بانکی، اسامی سرشناسی وجود دارند، تصریح کرد: قطعا فساد اقتصادی موجب بروز مفاسد سیاسی و اجتماعی میشود.
عضو کمیسیون امنیتملی و سیاستخارجی مجلس، با بیان اینکه مفاسد اقتصادی ام الفساد مفاسد در کشور هستند، افزود: نمایندگان مجلس قطعا بهدنبال رسیدگی هر چه سریعتر پرونده مفاسد اقتصادی و معوقات بزرگ بانکی از سوی دستگاه قضا هستند
مراجعة إتش تى سي مينى
تلقّى العرب الكتابة وهي على حالة من البداوة الشديدة، ولم يكن لديهم من أسباب الاستقرار ما يدعو إلى الابتكار في الخط الذي وصل إليهم، ولم يبلغ الخط عندهم مبلغ الفن إلا عندما أصبحت للعرب دولة تعددت فيها مراكز الثقافة ونافست هذه المراكز بعضها بعضاً على نحو ما حدث في الكوفة والبصرة والشام ومصر؛ فاتجه الفنان المسلم للخط يحسّنه ويجوّده ويبتكر أنواعاً جديدة منه.
وقد كان العرب يميلون إلى تسمية الخطوط بأسماء إقليمية لأنهم استجلبوها من عدة أقاليم فنسبوها إليها مثلما تنسب السلع إلى أماكنها؛ لذلك عُرف الخط العربي قبل عصر النبوة بالنبطي والحيري والأنباري، لأنه جاء إلى بلاد العرب مع التجارة من هذه الأقاليم. وعندما استقرّ الخط العربي في مكة والمدينة وبدأ ينتشر منها إلى جهات أخرى عُرف باسمَيهما المكي والمدني.
إلا أن الخط العربي لم يقدّر له أن ينال قسطاً من التجديد والإتقان إلا في العراق والشام، بعد أن فرغ المسلمون إلى التجويد والإبداع فيه بعد أن فتح الله عليهم البلاد، وأصبحت لهم عمارة وفنون، واحتاجوا إلى الدواوين. وما يقال عن العراق يمكن أن يقال عن الشام كذلك؛ فقد اتسعت رقعة الدولة في العصر الأموي، وأصبحت دمشق عاصمة الأمويين، وظهر في هذا العصر الترف والميل إلى البذَخ والتحضر، ونشطت حركة العمران، فظهرت الكتابات على الآنية والتحف، واعتُني بكتابة المصاحف وزَخرفتها.
وفي العصر العباسي ترسّخت الكتابة وازدهرت الخطوط وتنوعت واختص كل إقليم بنوع من الكتابة. وجدير بالذكر أن الأقلام (الخطوط) في ذلك العصر كانت تسمى بمقاديرها كالثلث والنصف والثلثين، كما كانت تنسب إلى الأغراض التي كانت تؤدّيها كخط التوقيع، أو تضاف إلى مخترعها كالرئاسي نسبة إلى مخترعه. ولم تَعد الخطوط بعد ذلك تسمى بأسماء المدن إلا في القليل النادر.
وكما جعل المصريون كتابتهم على ثلاثة أنواع: الهيروغليفي (الكهنوتي)، والهيراطيقي (الدواويني)، والديموطيقي (الشعبي). كذلك كان الأمر في خطوط العصر العباسي، فكان لكل خط اختصاصات معينة، ومن ذلك قلَم الطومار: وكان مخصصاً لتوقيع الخلفاء والكتابة إلى السلاطين؛ ومختصر الطومار وكان لكتابة اعتماد الوزراء والنواب والمراسم؛ وقلَم الثلثين وهو لكتابة الرسائل من الخلفاء إلى العمال والأمراء في الولايات؛ وقلم المدور الصغير وهو لكتابة الدفاتر، ونقل الحديث والشعر؛ وقلَم المؤامرات لاستشارة الأمراء ومناقشتهم؛ وقلَم العهود لكتابة العهود والبيعات؛ وقلَم الحرم للكتابة إلى الأميرات؛ وقلم غبار الحلية لكتابة رسائل الحمام الزاجل.
[review]
عیار فتوای آیت ا… سیستانی
نه آدم مذهبی هستم، نه آدم سیاسی اما آدمی هستم که به دور رو برم رو درست و حسابی نگاه می کنم و نتایجی رو برای خودم می گیرم که باهاشون خوشحالم.
مثلا اصلا با داعش و الانصار و … کاری ندارم و برای خودم اعتقاد دارم که کلا این دم و دستگاه ها همه دارن زور قدرت و قدرت طلبی رو می زنن و هر کی از هر کی بدش میاد زود یه ارتش درست می کنه و میریزن سر همدیگه و برای اینکه توجیج دینی و مذهبی بهش بدن، یه پارچه رو درست می کنن و یه محمد رسول ا… وسط اش می زارن و بقیه داستان
حالا این وسط میریم سراغ اون قسمتی که برام جالب و سئوال شده:
آیت ا… سیستانی که ظاهرا مرجع تقلید بخشی از آدم های دنیا هست و اسم و رسمی هم داره ، اعلام جهاد علیه این داعیش کرده، تا اینجا یه حرکت انقلابی از ایشون.
اما
می خوام بدونم با این تکامل فکری و شعوری که برای مردم دنیا پیش اومده و میگن انسان ها به باورهای جدید اخلاقی و دینی رسیدن، می خوام بدونم چند نفر به حکم دینی این مرجع تقلید از جا بلند شدن؟
از اونجایی که اجرای حکم مرجع تقلید از واجبات هست بنابراین به هر تعداد که برای اجرای این حکم بسیج بشن، می شه متوجه شد که این فرد عالی مرتبه و علی قدر چند مقلد داره و در کدام کشورها زندگی می کنن ! البته دلایل قانع کننده ای مثل پیری، بیماری و … رو هم باید در نظر داشت.
چرا مشتریان از دیگران خرید میکنند نه از شما؟
چرا مشتریان از شما خرید نمیکنند؟ این پرسش به ظاهر ساده، پاسخهای دشواری دارد.
اثر حاضر بدون كمترين حاشيه، اين پرسش را با 5 دليل پاسخ ميدهد. البته دلايل فراوان ديگري نيز دارد كه اين اثر به دليل اختصارگزيني، به آن دلايل نپرداخته است.
برخي از دلايل بر اين موضوع تأكيد ورزيدهاند كه مشتري از منافعي كه با خريد كالاي شما به دست ميآورد، آگاه نيست. پس وظيفهي شما است كه اين منافع را براي مشتري برشماريد. گاه مشتري از اين منافع كاملاً آگاه است، اما كالاي شما در دسترس او نيست. اصليترين وظيفهي شما، توزيع سريع و در دسترس قرار دادن كالا براي مشتري است.
حقيقت اين است كه تقريباً همهي مشتريان به واسطهي دغدغهها و نيازهايشان خريد ميكنند. اگر فعاليتهاي بازاريابي شما بر پايهي اين اصل نباشد، در فروش كالا يا خدمت خود مشكل خواهيد داشت.
مشتريان صرفاً به دنبال كالا يا خدمتي با قيمت پايينتر نيستند، آنها بيشتر به دنبال مزايا و كاركردهاي آن محصول يا خدمت هستند و اين امر دليل خريد آنها است. اگر براي فروش محصول خود دچار مشكل شديد، موارد زير را در نظر بگيريد كه برخي از دلايل عدم خريد مشتريان هستند.
1. از محصول شما آگاهي ندارند
مصرفكنندگان نميتوانند كالايي بخرند كه از آن آگاهي ندارند. اگر براي بازاريابي محصول خود تلاش ميكنيد، اما مصرف كنندگان كماكان از آن خبر ندارند، بايد تأثيرگذاري فرايند بازاريابي خود را ارزيابي كنيد. آيا بازار مناسبي را هدف قرار دادهايد؟ آيا پيام شما به افرادي كه ممكن است كالاي شما براي آنها مفيد باشد ميرسد؟
همواره به ياد داشته باشيد كه راهحل اين موضوع، انجام اقدامات بيشتر و پرهزينهتر براي بازاريابي نيست، زيرا ممكن است مسأله در ابزار و مخاطب بازاريابي باشد.
2. مزاياي محصول شما را درك نميكنند
قيمت تنها ملاك مصرفكنندگان براي خريد نيست. يكي از مهمترين ملاكهاي آنها براي خريد، مزايايي است كه كالا يا خدمت براي آنها ارائه ميكند.
مشتريان بايد بدانند مزاياي محصول و يا خدمت شما چيست؟ سه مورد از مهمترين مزاياي كالاي خود را مشخص كنيد و تبليغات خود را بر مبناي آنها آماده كنيد.
3. احساس ميكنند كه كالاي شما ارزش ادراكي ندارد
مشتريان كالايي را كه برايشان ارزش ادراكي برايشان نداشته باشد، نميخرند. چرا مشتريان بايد براي كالاي شما ارزش قائل باشند؟
ميتوانيد از مزاياي محصول خود براي ايجاد ارزش ادراكي استفاده كنيد و همين ارزش ادراكي به فروش شما كمك شاياني ميكند؛ اگر ارزيابي مصرفكننده اين باشد كه كالاي شما ارزشي ندارد، آن را نخواهد خريد. در فرايند بازاريابي، بايد براي كالاي خود ارزش ادراكي خلق كنيد.
4. ارتباط كالا را با نيازهاي خود درنمييابند
تاكنون اهميت مزايا و ارزش ادراكي را مطرح كرديم. موضوع مهم بعدي نياز مشتري است. آيا مشتريان ميدانند كالاي شما چگونه نياز آنها را برطرف ميكند؟ آيا اين كالا آسايش و آرامش بيشتري به آنها ميبخشد؟ محصول شما كدام نياز آنها را برآورده ميكند؟ پاسخ اين سؤالات را بهروشني به مشتريان منتقل كنيد، زيرا شايد نتوانند اين موارد را حدس بزنند.
5. آنها به محصول شما دسترسي ندارند
مردم نميتوانند كالايي بخرند كه به آن دسترسي ندارند.
اگر مصرفكنندگان وصف محصول شما را بشنوند اما نتوانند آن را در بازار پيدا كنند كالاي شما را از ياد ميبرند.
مصرفكنندگان تمايل دارند كالاي شما را بهراحتي به دست آورند. چگونه ميتوانيد دسترسي كالاي خود را افزايش دهيد؟ آيا بايد تغييراتي در نحوهي توزيع آن اعمال كنيد؟ شايد بهتر باشد فروش اينترنتي را امتحان كنيد. ميزان دسترسي به كالاي خود را ارزيابي كنيد و در صورت لزوم تغييراتي در آن بدهيد.
* منبع: مجله توسعه مهندسی بازار
صفحه اختصاصی ایران در سایت فیفا
من خودم فوتبالی نیستم ( اصلا نیستم ) اما نمی دونم چرا طرفداری تیم استقلال رو می کنم. شاید از رنگ آبی خوشم میاد.
به هر حال برای اونایی که دوست دارن بازی های ایران رو توی سایت فیفا دنبال کنن و اخبارهای بازی ایران رو پیگیری کنن، این صفحه رو براتون می زارم
لینک صفحه : http://www.fifa.com/worldcup/teams/team=43817/index.html