آرش

کاري بايد مي کرد که در توانش نبود و دستانش و پاهايش به لرزش درآمده است فرياد مي زد و از ناتواني اش گريه مي کرد ناگهان به شناسنامه اش نگاه کرد نامش آرش بود و زادگاهش ايران پس با تمام وجود کمانش را کشيد و رها کرد.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.