در این فیلم مشاهده کنید که در گذر زمان چطور تغییرات نموداری نشان می دهد که میزان کاربران مرورگر های معتبر جهان چگونه تغییر می کند و در حال حاضر محبوب ترین مرورگر کدام است ؟
خلاقیت قویترین ثروت
علی خسرو شاهی مدیر و کارخانه دار، صاحب کارخانجات پارس مینو در کتاب خاطراتش آورده است:
یک کارخانه شکلات سازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاه هایش در خط تولید، بسته بندی خالی رد می کرده، بدون اینکه در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته های خالی احتمالی، باعث نارضایتی مشتریان می شده است.
مسئولان این کارخانه سوئیسی آمدند کلی تحقیق کردند٬ و دست آخر پس از حدود یک و نیم میلیون دلار هزینه، به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند که بسته بندی های خالی را به طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد.
با شنیدن این خبر نگران شدم. چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانه شکلات سازی، ساخت همان شرکت سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم، بعد از یک هفته سرپرست ماشینها آمد و گفت:
بله درست است، در دستگاههای ما هم چنین ایرادی دیده شده و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار هم راه پیدا کرده باشد.
نگرانی ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئت مدیره روی موضوع بحث کنیم. می خواستم نظر هیئت مدیره را در مورد یک و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم.
فردای آن روز با اعضای هیت مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو میز ماشین قرار دارد. از کارگر ساده٬ بالا سر ماشین پرسیدم: این برای چه است؟
گفت: ماشین گاهی بسته خالی میزنه. من هم این پنکه را که تو انبار بود آوردم، گذاشتم سر راه دستگاه که بسته های خالی از شکلات را با باد پرت کنه بیرون.
نگاهی به هیئت مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود.
به کارگر خلاق که ما را از شر یک و نیم میلیون دلار، خرج اضافی رهانیده بود٬ یک تشویق نامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم.
مدیری نشان داد مسئولین نقدپذیر نیستند
اتحادیه ها، اصناف، انجمن ها، سندیکاها یا امثال این گونه تشکل ها و فعالین گروهی دیگه مانند تعاونی ها و غیره برای این هست که دولت برای مذاکره یا اجرای تصمیمات کلان کشوری با یکایک فعالین اون بخش صحبت نکنه و با جمع کردن مدیران این گونه تشکل ها یکبار یک بخش نامه ای را به آنها صادر و آنها مسئول توزیع آن در بخش های مجموعه و زیر مجموعه خود کنند. به عبارتی دولت صدای خودش رو از طریق این تشکل ها به گوش فعالین اون بخش می زاره.
همین طور از رسانه ها و ابزارهایی که در درست داره مثل صدا و سیما و اپراتورهای فعال کشور نکات خودش رو به گوش مردم می رسونه.
اما صدای مردم چطور به گوش مسئولین و دولت و حاکمان نظام و کشور میرسه؟
گوش واستادن؟
جاسوسی بین مردم؟
سئوال کردن از آنها؟
خواندن نظرات در سایت های دولتی ؟
همه موارد بالا شاید شاید شاید وجود داشته باشه اما اصلا منطقی و برنامه ریزی شده نمی تونه باشه
منظورم از برنامه ریزی شده یعنی اینکه آیا یک سیکل و یک هلدینگ باید اینطور باشه ؟
یکی از ابزارهای رساندن صدای مردم به گوش مسئولین مجریان مردمی کشور هست. دقیقا مثل آقای #مهران_مدیری
آقای مدیری در برنامه خود (#دورهمی ) که دارای مخاطبین منحصربه فرد خودش هست نقدی از اوضاع کشور کرد که نظر اکثریت مردم هست و این نقد به منزله عدم تحمل مردم در مقابل مشکلات نیست و اثبات اش هم همین سکوت و پشت دولت بودن ملت در تمام مراسمی هست که نشان دهنده غرور ملی در سطح بین الملل هست. بنابراین نقد بر اوضاع کشور یک سرمابه بی نظیر برای دولتمردان مسئول هست تا نقطه ضعف واقعی خودشون رو از دهان مردم و نماینده های آن ها بشنوند.
اطرافیان دولتی ها و مجریان دولتی همیشه در وصف عملکرد دولت گفته اند و آنهایی هم که نقد تند و سازنده کرده اند به عنوان عوامل غیر قابل اطمینان مدیران ارشد خود قرار گرفته اند بنابراین ما شاهد تعاریف جدیدی از اشتباهات مسئولین هستیم که شنونده رو کم عقل در نظر گرفته و انتظار تشکر از شنونده رو هم داره.
نمایندگان دولتی مردم ( نمایندگان مجلس ) خود نیز گاهی برای حفظ صندلی های مجلس برای دوره های بعدی نمی توانند به شکل سازنده نقش وکالت و نمایندگی خود را اجرا نمایند و شاید در مقابل هر نقدی به خود مجلسی ها به جای عذرخواهی و یا تدبیر صحیح برای اصلاح آنها موضع دفاعی سنگینی رو می گیرند و این دفاع آنقدر سنگین می شود که تبدیل به یک حمله شدید به نقاد و نقادین می شود. بنابراین مردم صدای خود را به دست شخصی می سپارند که شاید برگه رای را از مردم نگرفته اما تبدیل به ابزار ارتباطی آنها با مسئولین شده است و بدون چاپلوسی و نگرانی امتیازهایی که شاید بتواند از دولت بگیرد، صدای جامعه را به گوش شنوندگان دولتی می رساند.
مردم چقدر در تاکسی ها شکایت کرده اند و به این شکایتها به کجا رسید؟
مردم چقدر اتوبوس و مترو گله کنند و ناراحتی های خود را بازگو کنند و این گله ها به کجا رسید ؟
مردم چقدر از کمک های مردمی که به بم ارسال شد، به کرمانشاه ارسال شد، به گلستان ارسال شد و دیده نشد گله کنند و این گله ها به کجا رسید ؟
مردم چگونه متوجه شوند که صدای آنها شنیده شده است؟
اما زمانی که آقای مدیری و امثالهم از رسانه پر مخاطب تلویزیون صدای آن ها، نقدهای آن ها و گله های آن ها را به گوش مسئولین می رسانند خوشحال می شوند. جان می گیرند و امیدوار می شوند که مسئولین صدای آن ها را شنیدند.
در همین لحظه ناگهان مدیران کشور دستور سکوت این صدا را می دهند. به عبارتی به مردم می گویند از ما شکایت نکنید از ما گله نکنید از ما راضی باشید .
امید مردم با واقع گویی آقای مدیری از بین نمی رود؟
شوق زندگی مردم با نمایش واقع بینانه رسانه های از بین نمی رود؟
برعکس/ امیدوار می شوند که صدایشان به گوش دولت رسید
نا امیدی زمانی ایجاد می شود که در صف وام بانک، سالها در انتظار کمک های وعده داده شده باشی
نا امیدی زمانی ایجاد می شود که جوان های پر از ایده و ذوق و شوق پیشرفت با هیچگونه حمایتی مجبور به فروش ایده های خود به کشورهای همسایه شوند
نا امیدی زمانی ایجاد می شود که در روزنامه و جراید اخباری مملو از اختلاس و پولشویی و موفقیت های نمایش آقازاده ها می شوند.
لطفا نقد مردم، صدای مردم، گله های مردم و شکایت های مردم را بشنوید و مانند یک سرمایه واقعی و یک گله مندی درون خانواده آنها را بشنوید و آن را بررسی کنید.
نباید رسانه ها و شبک های مجازی وابسته به غرب صدای مردم باشند، ما باید درون خودمان پرچم خودمان را بالا نگه داریم.
چه زیباست روزی یک مسئول در رسانه های ملی از اشتباه خود عذرخواهی کند و یا حق را به انتقادی بدهد و بگوید ما حواسمان نبود، ممنون که ما را یاری کردید، ممنون که ما را نقد کردید.
آیا ایران می تواند صادراتش را توسعه دهد؟
مطلب زیر رو توی روزنامه دیدم و خوندم و گفتم شما هم بخونید / خوب بود
لیست ۱۰ صادر کننده برتر کالا و خدمات جهان به ترتیب زیر است:
چین، ۱.۹ تریلیون دلار
آلمان ۱.۵ تریلیون دلار
امریکا ۱.۴ تریلیون دلار
ژاپن ۷۸۷ میلیارد دلار
فرانسه ۵۸۹ میلیارد دلار
کره جنوبی ۵۵۲ میلیارد دلار
هلند ۵۵۰ میلیارد دلار
ایتالیا ۵۲۴ میلیارد دلار
روسیه ۵۲۰ میلیارد دلار
انگلستان ۴۷۹ میلیارد دلار
اگر این لیست را ادامه دهیم ایران جزو ۲۰ صادر کننده بزرگ دنیا هیچ گاه نبوده است ، همواره در ایران از کلمه توسعه صادرات برای بیان برنامه ها در دولتهای مختلف استفاده شده است و بسیاری از تصمیمات اقتصادی به گفته مسولان در جهت توسعه صادرات گرفته شده است ، خواهیم دید آیا ایران می تواند در جنگ با رقبای منطقه ای به کشوری صادرات محور تبدیل شود ؟
پتانسیل اقتصاد جهان
در بیست صادر کننده برتر جهان اگر دقت کنیم ، تمامی آنها هنرمندی بسیاری در استفاده از فرصتهای پیش روی خود برای توسعه صادراتشان بهره برده اند و جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده اند، تولید ناخالص جهان در سال ۲۰۱۷ عددی معادل ۷۲تریلیون دلار بوده است و این یعنی بازاری که همه صادرکنندگان بر سرش می جنگند، حال بیاییم و ببینیم که بزرگترین بازار ها کدام بازار های هستند:
ایالات متحده بزرگترین بازار جهان است با اندازه ۱۹ هزار میلیارد دلار ، پس از آن چین با ۱۲ هزار میلیارد دلار قرار دارد و ژاپن و المان در رتبه های بعدی قرار دارند اما انچه که این کشورها را متمایز می کند قدرت خرید در ان کشورهاست ، امریکا ، المان و ژاپن با درامد سرانه بیش از ۳۵ هزار دلار و چین بازاری با قدرت خرید بسیار کمتر طبقه بندی می شوند.
در این راستا ایران چه برنامه ای برای صادرات خود دارد؟ تقریبا بیش از ۴ دهه است که بزرگترین بازار صادراتی جهان را از دست داده است، که این بازار بزرگ و ثروتمند موجب توسعه صادرات ببرهای جنوب شرق آسیا بوده است، بازارش برای محصولات اروپای بعد از جنگ مفری بود برای توسعه صادرات و هم اکنون نیز بازار ایالات متحده به رغم افول اش هنوز بزرگترین بازار است.
آیا ایران می تواند صادراتش را توسعه دهد؟
بعد از ایالات متحده اتحادیه اروپا قرار دارد که هم درامد سرانه بالایی دارند و هم نیازهای متنوعی را شامل می شود ، صادرات به اروپا نیز امروزه روز به سبب تحریم های جدید ایالات متحده بعد از خروج از برجام به سختی صورت می پذیرد .
در بازار چین نیز دامنه صادراتی محصولات ایران فارغ از پتروشیمی و محصولات کشاورزی و … دامنه کمی وجود دارد که ان نیز به سبب تحریم ها به سختی صورت می پذیرد.
بازار های همسایه نیز که می توانستند گره گشا باشند به سبب بالا رفتن هزینه سرمایه ، مشکلات مالی و بانکی و بین المللی و عدم در نظر گرفتن مکانیزم های تهاتری در زمان مناسب در حال از دست رفتن است و اگر کاهش ارزش ریال نبود امیدی نیز بدان نبود.
ایران نشان داده است که از فرصتهای بین المللی ، رشدهای اقتصادی جهانی و بزنگاه ها نتوانسته است استفاده کند و سیاستهای اقتصادی را مبتنی بازارهای مصرف تعریف نماید.
مکانیزم های مالی بین المللی و اهمیت آن در توسعه صادرات
به لیست کشورهای برتر صادرکننده بنگرید، تمامی این کشورها در سیستم رتبه بین المللی دارای رتبه های خوب و کم ریسکی هستند (تقریبا تمام انها بالای Aهستند)، این بدین معنی است که تمام این کشورها از مکانیزم های مالی و سرمایه گذاری بین المللی به خوبی استفاده می کنند، تقریبا تمامی این کشورها از زنجیره سرمایه گذاری بین المللی استفاده می کنند و سرمایه گذاران بین المللی در این کشورها اقدام به تولید محصول و صادرات می نمایند، مثلا ترکیه که امسال صادراتش از ۲۰۰ میلیارد دلار گذشت تقریبا نیمی از صادراتش مربوط به سرمایه گذاران بین المللی بود.
صادرکنندگان پرتلاش ایرانی سالهاست که به سیستم مالی بین المللی ارتباط منظم و معنی داری ندارد، مثلا سالهاست بانکهای بین المللی ( نه الزاما غربی ، بلکه شرقی ها ) در ایران حضور ندارند، ایران سالهاست رتبه بندی اعتباری بین المللی نمی شود و سرمایه گذاری بین المللی در ان به سبب ریسکهای بالا افتان و خیزان بوده است.
عدم وجود اقتصاد مبتنی بر صادرات
همواره در برنامه ها از اهمیت صادرات می شنویم و می خوانیم ، اما ایا قوانین و مقررات، بخشنامه ها و تمام عزممان برای توسعه صادرات است ، اقتصاد مبتنی بر صادرات اقتصادی است که تمام هم و غم دولت و بخش خصوصی صادرات باشد ، ایا این فضا در کشور وجود دارد؟
نویسنده : دکتر پیمان مولوی
همه دست دادن بجز همه
چند روز پیش یه فیلم پخش شد که توی اون ذکر شده بود که در این جلسه و گردهمایی که سران بزرگ ۲۰ کشور حضور داشتند، هیچ شخصی حاضر نشد با محمد بن سلمان دست بده.
فیلم رو از یوتیوب رفتم پیدا کردم
همه دست دادن که
تازه در ادامه فیلم از یه دست جانانه ای که پوتین بهش داد هم خبرهایی بود و صدای عکاس ها هم که بلند بود
البته می دونید که چیدمان کجا ایستادن و کجا نشستن همیشه از قبل مشخص هست و گفته می شه که باید چه کسی در کجا بایستد و بنشیند /
اینجوری می شه گفت یه اتفاقی افتاده که همه دست دادن به این بشر اما ظاهرا مسئولین مادیدن که همه دست ندادن به ایشون به همین خاطر می شه گفت که همه دست دادن به جز همه
لطفا این فیلم رو ببینید ( تا آخر ) / شاید به فیلتر بشکان نیاز داشته باشید 🙂
کسی هست که با این آهنگ زندگی نکرده باشه ؟
بعضی از آهنگ ها برای بعضی از آدم ها همیشه جاودان هست اما این آهنگ برای هر کسی که اون رو شنیده جاویدان شده
کم آدمی رو می شناسم که این آهنگ رو نشناسه مگر اینکه توی این ۱۰ الی ۱۵ سال به دنیا اومده باشه
این آهنگ برای OPUS هست و به سال های سال در کنسرت ها و برنامه های مختلف اجراش کرده و تقریبا امضا این خواننده همین آهنگ live is life هست.
ورژن قدیمی و جدید اون رو براتون می زارم تا ببینید. جالبه که نوازندگان اون در ورژن قدیم و جدید اون هم هستند
ورژن قدیمی :
ورژن جدید ( ۲۰۱۷ ) :
سلطان سکه و تیم محبوبش
سریع میرم سراغ مطالبم چون اینقده که صبح تا شب خرت و پرت میاد توی مغزمون دیگه کم کم باید مقدمه رو از اول نوشته برداشت / به جان خودم ها…
با دیدن عکس بالا تالاپی میشه فهمید که مِستر سالمی ( آقای سالمی ) طرفدار تیم استقلال بود و اگر تمام عکس های منتشر شده از ایشون رو ببینید، تا آخرین لحظات زندگی هم این طرفداری رو حفظ کرده بود.
حالا چندتا جیز توی ذهنمه:
– قبل از هر چیز خیلی دوست دارم بدونم این دو نفر توی برگه وصیتنامه اشون چی نوشتن و چی وصیت کردن ؟
– دوست دارم بدونم چنین آدم هایی آیا توی چندتا برگه و چند ساعت مونده به اعدامشون تمام وصیتنامه اشون رو می تونن بنویسن و اساسا آیا این وصیتنامه نسخه اصلی اش هست یا قبلا کامل اش رو نوشتن و چیز میزهایی که می خواستن رو گفتن؟
– به نظر شما مامورین بعد از گرفتن برگه های وصیت نامه اونا رو خوندن و بازرسی کردن یا نه، امانت نگه داشتن و دادن به صاحباشون
– آیا اوضاع کشور به زودی خوب می شه و سکه و طلا و پول و ارز و هر چی اینا برداشتن بر میگرده به بازار؟ روند برگشتش به بازار به چه قیمتی هست و طی چند روز و هفته به بازار تزریق می شه؟ پولی که بازار پرداخت می کنه به حساب چه شخص یا ارگانی می ره ؟
– اگر دولت به خاطر سکه ها این آدم ها رو اعدام کرده آیا با دادن جانشون بهای سکه ها رو ندادن؟ آیا باید این سکه ها دوباره به بازار فروخته بشه ؟ اساسا آیا دولت سکه ها رو از کاروان این آدم ها برداشته و دوباره فروخته به بازار ؟ چند تومن ؟
– اینا رو که دیدم قبل از اینکه یاد بگیرم این کار رو نکنم این سوال برام پیش اومد که دولت چه چیزهایی از این دو نفر یاد گرفت ؟
– راستی چرا بابک زنجانی هنوز زنده است ؟
– دوست دارم بدونم توانایی دولت برای برخورد با آدم ها به معیار قانون هست یا نفوذ شخص ؟
– چه آدم بی گناهی که هیچ رشوه ای تا حالا از کسی نگرفته و هیچ طلایی رو توی خونه نگه نداشته تا گرون بشه و عاری از گناه بوده طناب دار رو بالا کشیده ؟
آغاز روند کاهش قیمت ها به صورت نمایشی
همچین زیاد هم از زمانش نمی گذره که می نوشتن ۳ کیلو فلان میوه فلان قیمت. می نوشتن ۵ تا بخر ۶ تا ببر یا اگر ۴ تا از این جنس بخری یک فلان جنسی رو رایگان بهت می دیم.
اما این روزها فرق کرده. مثلا بزرگ نوشته پسته ۱۰۰ هزار تومن بعد که می ری جلوتر و با دقت میکروسکوپی برگه قیمت رو نگاه می کنی می بینی یه نیم کیلوی خیلی ریز کنارش نوشته که می شه نیم کیلو پسته ۱۰۰ هزار تومن.
۵ تا بخر و ۶ تا ببر هم که یا تعطیله یا اونقدر روی اون ۵ تا کشیدن و وزنش رو کم کردن و از این حرف ها که وقتی داری پول اون ۵ تا رو می دی باید خدا خدا کنی که همون ۵ تا رو خریده باشی نه اینکه جمع اش به ۴ تا هم نرسه.
صحبتی از جنس اشانتیون و رایگان هم نمی کنم که دیگه صحبت نیست، فحشه/
کلن دیگه کیلو کیلو خریدن رو خیلی ها گذاشتن کنار / این روزها باید بیشتر کار کنی، کمتر هزینه کنی تا بتونی روند نرمال زندگی ساده ای رو که داشتی رو تا یه مدتی بیشتر ادامه بدی ( در ایران )
تخم مرغ تو چند دقیقه چه شکلی می شه ؟
هر کی تخم مرغ رو به یه شکلی دوست داره بخوره این شکل های مختلف هم به این بستگی داره که چه میزان زمانی تخم مرغ نپخته در آب جوش اومده باقی بمونه
اونایی که تخم مرغ رو کلن خام می خورن که هیچی
اما اونایی که زرده شل یا نیم سفت یا تمام سفت یا هر چی دیگه دوست دارن همیشه براشون سئوال هست که دقیقا سر چه زمانی زیر شعله حرارت گازشون رو خاموش کنن
این جدول بالا رو داشته باشید حالا ما بین اینا هر کاری دوست دارید انجام بدید
مخلصیم
چرا ایران مانند ژاپن نمیشود ؟
📣 ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﺍﺻﻼً ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
📣 ﺗﻮﺭﻡ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻌﻤﻮلا ﯾﺎ ﺻﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﯽ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺩﺭ ژاپن ﺧﺎﻧﻪ ﻭﯾﻼﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺪﺭﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
📣 ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻣُﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﯾﮏ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺣﻘﻮﻕ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۷۵۰۰ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﺗﺮﻧﺪ !
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
📣 ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﺩﺭ ژاپن ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﮐﺎﺭﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺟﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ.
📣 اﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ، ﻫﯿﭻ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﺩﺭ ژاپن … !
ﯾﮏ :
👈 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۱۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻠﯽ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺣﺮﯾﺺ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .
ﺩﻭ :
👈 ﻫﺮ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﮊﺍﭘﻦ ﮐﻪ ﺳﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺣﺮﺻﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﺳﻪ :
👈 ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺭﺍ ” ﺍﯾﻨﺠﯿﻨﺮ ( ﻣﻬﻨﺪﺱ) ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ”ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ۵ ﺍﻟﯽ ۸ ﻫﺰﺍﺭ ﺩلاﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ ﮐﺘﺒﯽ ﻭ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ .
ﭼﻬﺎﺭ :
👈 ﮊﺍﭘﻦ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ( ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺯﻏﺎﻝ ﺳﻨﮓ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﻭ ﻣﺲ ﻭ … ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ) ﻭ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺻﺪﻫﺎ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ .
ﭘﻨﺞ :
👈 ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﻃﯽ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ، ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻤﺐ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ .
ﺷﺶ :
👈 اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ، ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ ” ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ” ﯾﺎ (silent) ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ ” ﺍﺧﻼﻕ” ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻫﻔﺖ :
👈 ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺩﺭﺳﯽ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺷﺸﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ (ﮔﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺍﺧﻼﻕ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺷﯿﻮﻩ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .
ﻫﺸﺖ :
👈 ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﭘﯿﺸﮑﺎﺭ ﻭ ﺧﺪﻣﻪ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ .
ﻧﻪ :
👈 ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ” ﻣﺮﺩﻭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺪﻑ ﺗﺮﺑﯿﺖ، ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﻭ ﺗﻠﻘﯿﻦ .
ﺩﻩ :
👈 ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ … ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﯾﺎﺯﺩﻩ :
👈 ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﻔﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ . ﻣﺴﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ، ﺑﺎﺑﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ، ﻫﺮ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﻗﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎ ﺣﺮﯾﺺ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ :
👈 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺳﯿﺰﺩﻩ :
👈 ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ؟
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ی ژاپن ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﮊﺍﭘﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ …
.
یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد : نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست .
با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند .
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده
قبل از دیر شدن انجامش بدیم
باورتون نمی شه اما حتی گفتن کلمه هایی مثل دوستت دارم، عاشقتم، من رو ببخش، حق با تو هست، بیا با هم روش فکر کنیم، باهم بهتر می شیم، با اجازه تو، و … همه و همه حتی اگر به حرف هم باشه، شیرین و زیبا و دوست داشتنی و صد در صد اثر بخش هست.
قدر همدیگر رو بدونیم. به هم احترام بزاریم . حد و حدود مغرور بودن و غرور داشتن رو محاسبه کنیم. برای همسرمون از خیلی منیت ها بگذریم و آینده رو روشن کنیم. با بخشیدن ها و نشنیدن بعضی چیزها، روزهای تاریک رو دور کنیم و روشنایی رو زنده نگه داریم.
زندگی ارزش زیادی داره و فقط یک بار به آدم داده می شه و شما و من حق داریم که یک بار اون رو امتحان کنیم. در طی این یک فرصت با شریک زندگیمون باید چطور رفتار کنیم؟ نکته های ریز مهمی وجود داره که هرچند کوچک اما تاثیر زیاد و مهمی داره
دکتر شهرام اسلامی به یک نکته این زندگی در مایه یک نمایش پرداخته.لطفن تماشا کنید/ این وقتی که می زارید رو دور نمی ریزید.
تصمیم شما چیست ؟
آدمی زاده دیگه / از باختن می ترسه
همه ما از باختن می ترسیم و یکی از عامل های بازدارنده ما در ایده پردازی و خلاقیت و نوآوری ترس از نتیجه نگرفتن و شکست خوردن هست.
این فیلم بدجوری من رو به فکر برد و باور کنید که شاید چندین بار نگاهش کردم
به هر حرکت دخترک نگاه کردم
به هر تلاشش نگاه کردم
به هر جابجایی عصای اون نگاه کردم
به اینکه تا خط پایان طوری دوید که انگار نفر اول هست و نگران هست که دیگران بهش برسن نگاه کردم
انگار خودش برای خودش یه رکورد جهانی داشت و برای شکستن اون رکورد توی هر قدمش از قدم قبلی اش ییشتر تلاش می کرد.
من این فیلم رو خیلی رو دوست دارم. کمی فکر کنیم
بهترین زمان نوشیدن آب
امروز یهو برام سئوال شد که این همه که میگن آب خوبه آب خوبه و روزی فلان قدر آب باید بخوریم واقعا چقدر باید آب خورد؟
بعضی ها صبح زود کلی آب می خورن ( من اصلن نمی تونم ) بعضی ها در طول روز و بعضی ها هم خیلی کم و بیشتر چایی
خلاصه دست به کار شدم و گشتم و بهترین مطلبی رو پیدا کردم رو براتون می زارم تا شما هم مثل من تکلیفتون روشن بشه
حالا خودتون می دونید چقدر آب بنوشید!!؟؟ 🙂
ماه به ماه منت یارانه ها رو میشنویم
در ابتدای هر ماه از ۲۴ ساعت مانده به لحظه واریز این یارانه اندک بی مصرف، تمام رسانه ها و روزنامه ها و صدا و سیما اقدام به شروع اطلاع رسانی می کنند که ۲۴ ساعت مانده به واریزی شماره فلان یارانه مربوط به ماه فلان انگاری که قراره پول سرانه نفت رو بریزن به حسابامون و می تونیم باهاش تمممام مشکلاتمون رو برطرف کنیم.
این روند طوری ادامه پیدا می کنه که ساعت ۲۲ هم یه بار دیگه اعلام می کنن که تا ۲ ساعت دیگر یارانه مرحله فلان به حساب مردم ایران واریز می گردد . جالیه گوینده خبر طوری هم این خبر رو می گه که شور حسینی مردم رو بر میداره و با لب های خندان وارد صف بزرگ دریافت یارانه ها در روبروی دستگاه های ATM می شن.
چرا هر روز منت مشکلاتمون رو نزاریم؟
حالا بیا فکر کن ما هم هروز منت مشکلاتمون رو به سر دولت بزاریم و ساعت به ساعت اعلام کنیم که فلان مشکل را یک ماه دیگر تحمل کردیم. یا بگیم امروز راس ساعت فلان مشکل مسکن رو برای یک روز دیگر تحمل کردیم.
- ما آخر هر شب یک روز دیگر مشکل فشار های دلار را تحمل کرده و وارد فردا می شویم
- ما تا چند ساعت دیگه یک روز دیگر مشکل نوسان خرید یک سطل ماست رو که هر دقیقه تغییر می کنه رو رد کرده و آماده ورود به فردا می شیم
- ما تا آخر امروز یک روز دیگه ای رو که نمی تونیم برای آیند خودمون یه برنامه درست و درمان بچینیم رو رد می کنیم و وارد تحمل کردن آن در فردا می شویم
- و …
الان من چند نمونه ساده رو زدم اما اگر در بازار تهران راه برید، در تاکسی بشینید، در مسجد باشید، در اتوبوس باشید و یا کلن در هر جایی باشید که بیشتر از دو نفر هستند حتمن می شنوید که مردم روزانه به چه دردسرهایی سر و پنجه نرم می کنن و هر روز دارن چه مشکلاتی رو تحمل می کنن و متاسفانه محکوم به تحمل همه اونها هستن و چاره ای جز تحمل کردن ندارن و هیچ رسانه قوی ندارن که ساعت به ساعت تحمل کردن اونها رو اعلام کنه و به گوش مسئولین و دولتمردان برسونه.
ما حاضریم یارانه نگیریم و همه چیز به ۱۰ سال گذشته برگرده/ این نظر خیلی از مردم شده / شاید واقعن دارن صبر می کنن تا تموم بشه
یک آهنگ و رقص آذری زیبا
امکان نداره شما این آهنگ رو گوش کنید و از اون لذت نبرید
آقای دوربینی واقعی
چند وقتی بود که صدا و سیمای ایران آقایی رو معرفی می کرد که هرجایی دوربین بود زودی جلوی اون می پرید و دلش می خواست که توی تمام مراسم ها چه تظاهرات، چه عزاداری،چه جشن و چه معرفی نامه و چه مجلسی و غیر مجلسی، چه پای صحبت آقای قرائتی و چه پای جلسات استاد قمشه ای و چه پای افتتاحیه و کلنگ زنی جایی و خلاصه هر جایی که فکرش رو کنید بیاد و خودش رو جلوی دوربین بندازه.
ایشون کاری نداشت که کی می بینه فقط دوست داشت حتمن حتمن خانومشون ایشون رو ببینن.
خوبیه داستان این هست که خیلی ها هم که به این موضوع دقت نداشتن یهو دیدن که برنامه ۲۰:۳۰ تلویزیون و شبکه های اجتماعی و سایت های خبری و غیره ایشون رو برجسته ( إBold ) کردن و همه و همه تا بعضی از ایرانی های خارج از ایران هم ایشون رو شناختن.
من فکر می کردم که این حسی که ایشون به دوربین داره یه بیماری ساده است برای جلب توجه بیشتر و می تونه توی هر آدمی باشه حتی خود من. موضوع این هست که حق با من بود البته نه اینکه این داستان رو توی خودم به صورت واقعی ببینم اما توی تلویزیون یکی رو دیدم که همه جا هست و کافیه یه مراسم افتتاحیه توی کره ماه و مریخ باشه، قطعا اونجاست.
یعنی یه چیزی میگم و یه چیزی می خونید ها. طوری توی تلویزیون می گرده و توی تمام برنامه ها هست که گمانم رئیس جمهوری اینقدر ازش تصویر توی آرشیو صدا و سیما نیست و حدس می زنم که شاید گام برداشته برای تیم ملی ریاست ایران و رئیس جمهور شدن.
مراسم افتتاحیه المپیک هست، مراسم خاک سپاری ننه جون فلانی هست، مراسم عزاداری، تظاهرات، شادی و مولودی و استقبال از تیم ملی فوتبال و بیعت دولت با آرمان امام خمینی، بررسی و آنالیز حضور داعش در منطقه، تودیع ریاست بانک مرکزی، استعفاء فلان مدیر و … خلاصه گمان می کنم چند وقت دیگه زمان تحویل سال نو هم بعد از رهبری و ریاست جمهوری ایشون بیاد پیام تبریک بده.
آقای عبدالعلی علیعسگری ششمین رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی رو خدمتتون معرفی می کنم.
آقای دوربینی قبلی می خواست همسرشون ایشون رو ببینن و بقیه مهم نبودن اما پروژه تبلیغی و چهره سازی ایشون فکر می کنم قوی تر عمل کنه / بنده هم در نقش ۲۰:۳۰ ایشون رو به شما معرفی می کنم و به نظر بنده آقای دوربینی واقعی ایشون هستن.
ترکیه ای ها جنبه داشته باشید
خب توی سیاست های جدید مستر #ترامپ ترکیه هم به کشورهایی که باید تحریم بشن اضافه شد
تا این #تحریم_ترکیه شروع شد قیمت اکثر چیزها و جنس ها و تقریبا تمام بلیط های خط هوایی افزایش کلانی پیدا کرد و این اتفاقات تنها در چند روز حاصل شد
پیامم به ترکیه این هست که از ما ایرانی ها یاد بگیرید / تقریبا تمام این ۳۰ َال اخیر رو تو تحریم بودیم و بدبختی کشیدیم و تازه تازگی ها داریم هر دو روز قیمتهامون رو نجومی افزایش میدیم آخه چرا شما که تازه تحریم شدید توی این دو روز این همه افزایش قیمت داشتید؟
منتظرم هوا آلوده بشه
بعد از این همه برو و بیا و هزارتا داستان بدون علاجی که برای کنترل آلودگی هوا کشیدن، بزرگان مملکت دار که کنترل و مدیریت آینده ایران رو به دست گرفتن یا فکر میکنن که تنها اونا دلواپسین ایران هستند تصمیم گرفتند که از تردد خبرنگاران جلوگیری کنن
البته از ۴۰۰۰ خبرنگاری که ایشان تایید کرده بودن ظاهرن ظاهرن ۲۰۰۰ نفر کارت گرفتن که احتمالن و طبق روال میشه تشخیص داد چه سازمان و افرادی هستند
خلاصه با داشتن سه تا رسانه فعال و ۱۵ سال سابقه کاری و خبرنگاری و داشتن بیشتر از ۲۰۰ مطلب خبری و تحلیلی بنده به عنوان خبرنگار از سوی شهرداری تهران تایید نشدم و احتمالن تمدید مجوز فعالیت و کارت خبرنگاری رو هم دیگه شهردار نداشته تهران باید انجام بده
حالا منتظرم هوا آلوده بشه ببینم ما که تردد نداشتیم پس چه کسی هوا رو آلوده کرده؟
پیام رسان سروش یک تجربه بد
پیام رسان سروش رو نصب کردم روی یکی از گوشی هام که معمولن تست های اپلیکیشن و نرم افزارها و این داستان ها رو روی اون انجام می دم و البته نسخه دسکتاپیش رو هم روی سیستم ویندوزم نصب کردم.
زودی کانال و گروه درست کردم که به سادگی متوجه شدم که کلن کارش نشون دادن همه اطلاعات شماست و مدیر کانال یا گروه عملن همه چیزش معلومه
البته از بدو نصب تا زمانی که پاک اش می کردم به این موضوع فکر می کردم که بالاخره یه نرم افزار ایرانی هست و ساخت دست ایرانی هایی هست که به دولت وصل هستند و شاید اطلاعات گوشیم رو بردارن و این تفکرات و صد البته که هنوز هم خالی از تردید و شک نیستم ( یه چیزی بین شک و یقین )
سیستم دسکتاپ که کلن داغون / تا سروش رو روی دسکتاپ نصب کردم رفت و تمام اطلاعات توی اپلیکیشن دیتای ویندوز رو پاک کرد یعنی چی ؟
یعنی برای لاگین به مرورگرها دوباره پسورد بزن / لاگین توی سایت هایی که پسورداشون و کد کاربری رو سیو کرده بودن همه پرید و باید از اول این کار رو می کردم / تمام آیکون هایی که گفته بودم توی تسکبار ویندوز بیاد پاک شد و از کار افتاد / تنظیماتی که برای پلیرهام داشتم ریست شد / تنظیمات سایز و اندازه هایی که برای فتوشاپ و ادوب پریمیر ست کرده بودم از بین رفت / حتی پسورد ورود به اوت لوک هم رو پاک کرد
در ادامه این که کلن سیستمم شدیدن کند شد و با دو مرتبه ریست کردن هم سرعتش به حالت نرمال برنگشت
مطالعه در وب رو شروع کردم و دیدم که وااااااو چقدر از باگ های امنیتی و هک کردن سروش با مدرک و عکس و ادله های کافی صحبت کردن
خلاصه اینکه سریعن از روی ویندوز پاک اش کردم و به دلایلی که در بالا گفتم ویندوز رو عوض کردم و پسوردهام رو عوض کردم و از این جور کارهای امنیتی.
من به کسی نصب اون رو توصیه نمی کنم ( حداقل فعلن )
از یک نظر دیگه هم بهیتون عرض کنم که ظاهرن گروه تبلیغات و اطلاع رسانی پیام رسان سروش اونقدر خیالش به حمایت دولت گرم شده که حتی اصول اولیه طراحی لوگو رو رعایت نکرده چرا؟ چون ماهیت رنگ اصلی که پایه اولیه طراحی لوگو هست را رعایت نکرده و چند رنگ رو برای لوگوی خودش در نظر گرفته.
معمول شده که لوگوها رو برای ابعاد سیاه و سفید و رنگی در دو وضعیت طراحی می کنند اما صرفا برای بخش رنگی لوگو سه حالت رنگ کاملن اشتباه هست.
کلن سونی یا سامسونگ یا اپل یا حتی فیس بوک و تلگرام و واتس آپ دارای طرح های رنگی ثابت هستند و یک لوگو هم برای طرح های سیاه و سفید خودشون دارند.
به قول یکی از دوستان : همه چیزمون به همه چیزمون میاد
برانکو از کیروش هم شکست خورد
در پی شکست ۲ بر ۱ تیم پرسپولیس از تیم ساپیا مطلب زیر به ذهنم خورد که گفتم اون رو با شما هم در میون بزارم
ظاهرن آقای برانکو آدمی هستند که از شکست ها تجربه نمی گیرن و اونقدر مغرور هستند که شکست رو به خاطر اشتباهاتشون قبول نمی کنن.
اینجوری که الان می خوام حرف بزنم اصلن درست نیست اما اگر یه مربی وجود داشته باشه که داره غیر حرفه ای رفتار می کنه خوبه این گونه نوشته ها و نظرات به گوشش برسه .
البته تیم پرسپولیس که برای بابای برانکو نیست و اونقدر هم امتیاز جمع کرده که حالا جای هر ریسک و خطرپذیری رو برای خودش باز می زاه که خب اگر جواب داد که به امتیازاتشون اضافه می شه و غرور بیشتری به دست میارن و اگر هم جواب نداد که خب نداد و خطری تیم رو تهدید نمیکنه و اگر این هفته قهرمان نشد هفته بعد و اگر باز هم نشد دوباره هفته بعد.
آقای برانکو خیلی حساس هستند که تیم منظم باشه، سر وقت بیان سروقت برن سروقت غذا بخورن و سروقت بخوابن و شوخی و بازی های تیمی هم سر وقت باشه. به هیچ بازیکنی که خودش رو بگیره و خودش رو بالاتر از بقیه بدونه بهایی نمیده و از اینطور اخلاق ها. اما آیا خود برانکو هم حرفه ای رفتار می کنه؟ حرفه ای بازی کردن با حرفه ای رفتار کردن فرق داره ها. مثلن رونالدو یک بازیکن حرفه ای هست و حرفه ای بازی میکنه ولی چون این بازی کن یک بازیکن حرفه ای هست و الگو هست نباید توی کازینوهای پلی بوی حضور داشته باشه حتی اگر منع قانونی نداشته باشه و باید حرفه ای رفتار کنه رفتار.
آقای برانکو در دو بازی آخر خودش حرفه ای رفتار نکرد.
قبل ار بازی با استقلال مانند یک برنده قطعی رفتار کرد و به هواداران گفت برای جشن به استادیوم بیان و عیدی آغاز سال ۹۷ رو بگیرن که گفت برای شفر ( مربی استقلال ) سوپرایز دارم/ خب سوپرایزشون عوض کردن ترکیب تیم بود و ترکیب برنده و برداشته بودند و یک ترکیبی گذاشتن که به گفته کارشناسان یک ترکیب بازنده و غیر معقول بود و با شکستی که از استقلال خورد عیدی دادن رو انداخت به سال بعد.
مثلن ایشون خواستن بگن که من با یه ترکیت ضعیف هم می تونم این مربی آلمانی که داره هی نتایج خوب هم می گیره و شکست بدم. در اصل ریسک کرد و گفت اگر بردم، که استقلال و شفر رو ذلیل کردم اگر هم باختم چیزی از دست ندادم و قهرمانی همچنان در راه هست و با هزینه پرسپولیس برای خودش ریسک خریدتا اگر برنده شد هزینه به دست آوردن این امتیاز رو پرسپولیس داده باشه.
اما برانکو از این شکست تجربه ای کسب نکرد و در زمان بازی با سایپا و برای تو دهنی زدن به برانکو که گفته بود بازیکنن باشگاهی خسته هستن و به تیم ملی دعوتشون نمی کنم بازیکنن عالی و تیم ملی باز خودش رو توی ارنج نچید که شاید با شکست ساپیا بدون بازیکنان تیم ملی پوش به برانکو بگه من بازیکنان رو خسته نمی کنم و این تو هستی که بازیکنان باشگاه رو می بری و خستشون می کنی و دوباره تحویل ما می دی و چون الان بازیکنان من رو خسته کردی من نتونستم از اونها استفاده کنم .
بازهم برانکو به غرور خودش باخت و پرسپولیس از جیب آقای برانکو شکست خورد.
جالبه بدونید شفر چی گفته مربی استقلال گفته : باید با کیروش همکاری کنیم و دنبال جلسه با او هستم.من در تیم ملی کامرون،جامائیکا و تایلند بودم و با مربیان جلسه میگذاشتیم تا به راه حلی برسیم و دوست دارم با کیروش همکاری نزدیکی داشته باشم تا تیم ملی کیفیت خوبی داشته باشد
خب پسر خوب- برانکو جان! بزرگ فکر کن – بزرگ باش – حرفه ای رفتار کن / بهتره تو هم مثل بازیکنانت منظم باشی
فراموش نکنید که من یک #استقلالی هستم و تیم استقلال رو دوست دارم اما دلیل نمی شه که نقد خودم رو نکنم/ برانکو از کیروش هم شکست خورد و به همین علت بازی رو به سایپا باخت ضمن اینکه بچه های آقای علی دائی عالی بودن مخصوصن در نیمه اول بازی
آهنگ آذری زیبا برای مادر – آنام
آوای زیبای آذری زبان ها هر متن و هر آهنگی رو با هر موضوعی زیبا می کنه
در عزاداری ها آوای سوزناکشون
در مراسم شاد آوای زیبای شاد و روح نوازشون
و خلاصه اینکه بی عیب و نقص ان دیگه
این آهنگ زیبا رو که براتون قرار دادم رو گوش کنید لطفن !
در متن آهنگ، خواننده به مادرش می گه که چه شب هایی که برای ما تا صبح لالایی خوندی ( لالایی رها کردی به گوش من ) و ادامه می ده که عمرت رو برای من گذاشتی و جوانی ات رو برای من پیر کردی
خودتون گوش کنید لطفن
Podcast: Download (3.5MB) | Embed
مشترک بشید : Apple Podcasts | Android | Google Podcasts | RSS
صندلی های چسبناک مجریان صدا و سیما
از وقتی یادمه آقای #محمد_رضا_حیاتی گوینده خبر بوده توی صدا و سیما تا الان که بنده دارم این مطلب رو می نویسم.
آقای حیاتی از سال ۱۳۶۰ وارد صدا و سیما شدن و ظاهرن که به غیر از فعالیت در تلویزیون در رادیو هم کارهایی رو انجام دادند و اگر از حق نخواهیم دور بشیم یکی از قدیمی ها و پیشکسوتان گویندگی خبر در صدا و سیما هستن.
ایشون در سال ۱۳۹۴ بازنشسته شدن اما ظاهرن توی ایران بعد از بازنشسته شدن بجای اینکه بریم و استراحت کنیم و لذت ببریم، دنبال کار دوم می گردیم. برای مثال آقای حیاتی علاوه بر اینکه بعد از بازنشستگی صندلی کاریه خودشون رو تحویل ندادن بلکه کارهای حاشیه ای مثل اجرای سمینارهای شرکت های تولیدی و وارداتی را نیز بعضن به عهده گرفتن و به جای استراحت چند برابر روزهای دیگه کار می کنن که قطعن به ما چه و خودشون می دونن.
“آقای حیاتی در سایت جام جم گفتند که بعد از پایان فعالیت گویندگی حتما وارد عرصه #بازیگری می شن”
اما مغز حرف بنده این هست که چرا صدا و سیما در طی این چند سال نتونسته مجری رو جای ایشون تربیت کنه و بیاره سر کار
در بخش های ورزشی و اجرای برنامه های ورزشی و تفریحی مجریانی وارد سیستم صدا و سیما شدن اما بحث بنده گویندگی خبر هست.
چرا به جای آقای حیاتی یه جوون تجربه پذیر وارد نشده؟ چرا به جای اینکه دو حقوق به آقای حیاتی داده بشه یک جوان دیگه وارد بازار کار نشه ؟
قطعن آقای حیاتی باید در گوشه ای تجربیات خودشون رو که با هزینه دولت به دست آوردن رو نفر بعدی انتقال بدن و این صندلی چسبناک صدا و سیما رو به شخص دیگه ای بسپارن.
تعدد مجریان جوان در شبکه خبر بهعلت ماهیت برنامه های متنوع و فراوان این شبکه یک گام خوب و مفید هست که باید به سایر شبکه ها نیز سرایت کنه.
خلاصه اینکه با حرکت ها و جابجایی های مناسب هم می تونیم اشتغال زایی کنیم و نور امید رو به دل جوون ها وارد کنیم و ایمان داشته باشیم که جوان های امروزی سریع تر می تونن با متدهای جدید آشنا بشن و به تنوع و مخاطب پسندی برنامه های تلویزیونی اضافه کنن.
زباله های نوروزی
سالهای سال هست که به روش های متفاوت و با ابزارهای مختلف دارن فرهنگ سازی می کن که آقا جان توی طبیعت آشغال نریزید.
همه جوره دارن می گن که پلاستیک و نایلون و فلان و بهمان چقدر زمان می بره که تجزیه بشن و به طبیعت برگردن ( که بنده اعتفاد دارم که برگشت به طبیعت هم آخر داستان نیست و خیال آدم با این اوضاع راحت نمی شه )
اما بازم انگار نه انگار
توی همین چند روزی که از سال نوی ۹۷ گذشته شخصا بارها شاهد این بودم که نسل جوان ما هنوز این موضوع رو جدی نمی گیره و یا اگر می گیره برای خودش جدی نمی گیره و فکر می کنه این حرف ها برای دیگران هست نه برای اون
همین آدم های جوون یه فیل باکلاس و فرهنگی و احساسی که توی #فیس_بوک و #توییتر می بینن می گن فرهنگ اونا رو نگاه کن فرهنگ ما رو نگاه کن و بعد با تکون دادن سر یه افسوس برای ایرانی ها می خوره و خبر نداره که بابا خودش اول همین داستان هست.
چرا مردم توی هر سنی که هستن متوجه نیستن که اولن آشغال ریختن کلن یک حرکت زشتی هست که ذاتن روی روان و روح آدم اثر منفی می زاره چه اون شخصی که آشغال می ریزه چه اونی که بعدن می خواد از حق شهروندی و پاکی محیط زندگی اش لذت ببره
دومن چرا به این موضوع از این زاویه نگاه نمی کنیم که بابا جان یکی باید بعدن این آشغالی رو که شما ریختی رو از زمین جمع کنه و این یک نفر می تونه هر کی باشه، شاید من شاید یکی دیگه و شاید اصلن یکی از افراد خانواده خودش.
سوم اینکه بیایید فکر کنیم که کسی قرار نیست این آشغال رو جمع کنه و آشغال ریختن هم روح و روان ما رو اذیت نمی کنه، آیا به نظر شما صد سال آینده این آشغال های ریز و درشت نمی شه یه تپه و یه کوه آشغال ؟
ما اصلن مسئول آینده و نسل آینده بعد از خودمون هستیم ؟
چرا هیچ وقت اینطور نگاه نمی کنیم که بعدها این فرزندان ما و دوستان ما هستن که می خوان از این سهمی که دنیا براشون گذاشته استفاده کنن.
این موضوع در در عید نوروز و مسافرت های بین جاده ای و درون شهری بسیار دیده می شه / لطفن اگر دیدید و تونستید هم یه تذکر مهربانانه بدید و هم اون زیاله رو در جای واقعی خودش بزارید / ممنونم
سکوت هواپیمایی آسمان/ تیم ملی حوادث
اعتقاد دارم اگر صبح بیدار شدید باید خدا رو شکر کنید که شانس زندگی رو دارید و ایمان داشته باشید که شانسی شانسی زنده ایم. ( نمی گم تو زندگی خبریه ها اما قاعدتا بین زنده بودن و مرده بودن خب زنده بودن بهتره دیگه )
حالا اگر شانسی زنده بودید لطفن هرجا می رید مواظب باشید یهو زیرپاتون خالی نشه، یهو ماشین از روتون رد نشه، یهو از پل عابرپیاده یکی سقوط نکنه روی سرتون، از آسمون هواپیما روی شما فرود نیاد، از پشت دوستتون صدا نکنه از جلو برید تو لوله و خلاصه از این داستان ها.
امروز هواپیمای تهران به یاسوج سقوط کرد و شخصن هیچ چیزی نمی تونم به خانواده اش بگم به غیر ببخشید ( حالا علت اش و معنی اش و غیره بماند )
خوبه که بدونید شرکت هواپیمایی آسمان الان که نزدیک به ۷ ساعت از سقوط هواپیماش گذشته حتی یک اشاره کوچیک روی سایت اش نکرده و همچنان در حال فروش بلیط هواپیما هست
دیگه داریم توی ساخت حوادث کولاک عمل می کنیم. کلن به علت اش کاری ندارم چون بالاخره حتمن یه علتی داره دیگه اما امسال بلای آسمانی کم داشتیم که اونم حادث شد.
امسال بلای آسمانی داشتیم، زمینی داشتیم، ساختمانی داشتیم دریایی داشتیم خلاصه تیم ملی ایجاد حوادث رو کامل در اختیار داریم.
جالب اینه که بعضی ها هم نشستن و آماده ایجاد کمپ و طراحی انواع تسلیت با طرح های مختلف مربوط به نوع حادثه هستن و در یک چشم به هم زدن طرح و کامل و در فضای مجازی به اشتراک می زارن. انگار کل کل طراحی و تسلیت و جمله های سوزناک گفتن هست.
به نظر من این چیزها قشنگه اما سازنده نیست. سازندگی استعفای مدیر مربوطه است، سازندگی استفاده از ابزار حرفه ای هست. سازندگی یعنی بلند داد بزنی چرا پلاسکو ریخت و دیگه عین اون تکرار نشه. چرا کرمانشاه اوضاعش بحرانی شد و دیگه تکرار نشه.
چرا یه کشتی به کشیه ما می خوره و سالم میرسه بندر اما برای ما می مونه وسط دریا و نابود وفنا می شه؟
اینکه کوه دنا وسط خط پروازی این هواپیما چیکار می کرد و از کجا اومد و چریان اش چی بود و چیکار باید کرد که دیگه نشه؟
به جای ساختن توضیحات جدید ما نیاز به ساختن ابزار و افراد جدید داریم که بتونن اجرایی رفتار کنند و عملیاتی فکر کنن
به نظرم آرامشی که صداقت نشر اخبار میده و تنبیه خاطیان میده ، بیشتر از هر تسلیتی به درد خانواده های بیچاره این حوادث می خوره !
تسلیت
صندلی برنامه هفت صندلی وکالت شخصی نیست
برنامه هفت برنامه ایست قدیمی که در خصوص فیلم های روز ایران صحبت می کنه، نقد میکنه تحلیل می کنه و خلاصه آن چیزی که مربوط به فیلم هست رو از مغز کارگردان و فیلمبردار و نورپرداز و غیره حدس می زنه و می کشه بیرون و با آوردن نقادان این رشته فیلم ها رو به نقطه بحث می رسونه
اما این برنامه هرچقدر مخاطب داشت، این مخاطبین در دوران سی و ششمین جشنواره فجر ( سال ۱۳۹۶ ) به صورت کاملن محسوس افزایش پیدا کرد و درست در این زمان آقای رشیدپور که خودشون هم از مجریان با سابقه صدا و سیما هستن به عنوان مجری این برنامه و در این دوران انتخاب شدن.
هر چند انتخاب خود ایشان که انتخابی بین استاد مهران مدیری و ایشون بود باعث شد که به داغ شدن و مطرح شدن این برنامه بیانجامه اما همه چیز مانند خود برنامه حالا خورشید ایشون دست به دست داد تا این برنامه به سر زبان ها بیفته و ایشون هم به عنوان مجری انتخاب بشه و در نهایت برنامه هفت پا به روش و طریق جدیدی از اجرای خودش برسه
اما بعید می دونم با سبک اجرایی که از آقای رشیدپور می بینم این برنامه بتونه ادامه پر باری داشته باشه مگر اینکه ایشون روش خودش رو از همین الان عوض کنه یا عوض کرده باشه.
دیشب یعنی ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۶ یکی از مهمان های برنامه مردمی “هفت” استاد بی نظیر و بدون تکرار بازیگری ایران، جناب آقای داریوش ارجمند بود، استادی که شاید با دیدن ایشون نا خودآگاه از صندلی بلند بشید و خاضعانه از ایشون ستایش کنید.
استاد ارجمند به هر دلیلی که می تونه نظر خود ایشون باشه نحوه نقد نقادان برنامه هفت رو مردود اعلام کرد. به هر دلیلی/ استاد ارجمند به عنوان یک پیشکسوت و انسان با تجربه این رشته هنری، نظر خود را در خصوص نحوه نقد فیلم ها و ستاره دادن نقادان برنامه هفت مطرح کردند و طبعن حق دفاعی برای نقادان این برنامه ایجاد شد.
مجری برنامه هفت یا همان آقای رشیدپور مانند اکثر اجراهای خود با خنده های خود که نمایش دندان ها درست شده و سفید شده ایشان هم می باشد با نحوه نشستن مدلینگ خودشون استاد ارجمند را تا جایی از سخنانشان همراهی کردند و گاهی نیز به نقادان حق می دادند. اما در بخش های پایانی صحبت های آقای ارجمند، استاد ارجمند در ستایش از اجرای خوب آقای رشیدپور به عنوان مجری که می تواند بحث های برنامه را توسعه دهند سخنانی گفتند.
به وضوح میشد دید که آقای رشیدپور پس از چند دقیقه که به خود و به بینندگان زمان دادند تا از تعاریف استاد ارجمند بگذرد، ناگهان به یکی از مدافعان استاد ارجمند تبدیل شدند و چنان به عنوان سپر در جلوی ایشان قرار گرفتند که به هیچ کسی اجازه دادن منفی در مقابل نظرات ایشان یا طنازی در خصوص صحبت های ایشان را نمی دادند و گویی تمام مقدسات عالم را به یک طرف برده و تنها چیزی که در الگوی ذهنی ایشون مقدس و قدیسه شده بود نام آقای ارجمند بود.
در ادامه برنامه که نقادان برنامه حضور داشتند و در بخش قبلی به آنها و تفکرات آنها و نحوه قضاوت آنها حمله شده بود. نقادان شروع به دفاع از خود کردند که صد در صد حق مسلم و طبیعی آن ها بود.
اما آقای رشیدپور نازنین که تجربه اجراهای فراوانی را داشت گویی تمام اصول را فراموش کرده بود و برای جلوگیری از دفاع نقادان بارها در میان صحبت های آنها می پرید و می گفت: حالا چرا عصبانی هستید؟
نقادان هم کوتاه می آمدند اما آقای رشیدپور چند بار تاکید کردند که آقای ارجمند، دارای کسوت و پیشینه هستند و نباید مقابل نظر ایشان ایستاد و به خاطر کسوت ایشان لطفن چیزی به آقای ارجمند نگویید.
بجث من همین نقطه است.
هدف این برنامه هفت چیست ؟ انتقاد، تحلیل، بررسی و … برای بهتر شدن زوایا
حالا یکی سن اش بالاست و نظری داده و دیگران هم دارن بدون هر گونه توهینی به ایشون از خودشون دفاع می کنن و این اصلن بی احترامی نیست و این دقیقن یه معنی تعامل هست. این همون چیزی هست که باید بهش رسید. حالا اگر ما هنوز درگیر زنجیر سن و سال هستیم آیا نباید پیشرفت کنیم؟ نباید تحلیل کنیم؟ نباید نقد درست کنیم؟
بنده اصلن نه به روش نقد برنامه کاری دارم و به نقد استاد بزرگم آقای ارجمند، من دقیقن به نحوه اجرای آقای رشیدپور نقد دارم و توقع دارم که ایشون کل برنامه رو در عین بیطرفی اجرا کنند.
آقای رشیدپور حتی در انتهای برنامه به نقادان گفتند که من استادارجمند رو دوست دارم و لطفن به ایشون هیچ توهینی نکنید و بنده وکالتا از سمت ایشون اینجا و در این صندلی نشستم.
آقای رشیدپور! اون صندلی برای وکالت شما نیست. اون صندلی برای برنامه هفت صدای و سیمای جمهوری اسلامی ایران هست و جای مهربانی های اخلاقی و ادبی و نمایش توکل شما نیست. اون صندلی برای بهتر شدن سینمای ایران در اونجا قرار داده و شما حق نداریم که به کسانی که برای دفاع از خودشون صحبت می کنند بگید که لطفن در خصوص آقای ارجمند هیچ حرفی نزنید و ادامه ندید.
شما فقط مجری هستید حتی مجری کارشناس این برنامه نیستید و حتی وکیل و موکل هم نیستید.
لطفن از قدرتهای چند روزه ای که به شما ها می دن استفاده شخصی نکنید.
طاووس پریشان از سوار شدن به هواپیما منع شد
خطوط هوایی یونایتد آمریکا از سوار کردن یک طاووس که گفته شده پریشانخاطر و به لحاظ روانی به صاحبش وابسته است جلوگیری کرده است.
مالک این طاووس حتی پیشنهاد خرید بلیط جداگانه برای او کرده بود.
با وجود این، یونایتد ایرلاین که نمایندگانش در فرودگاه نیوآرک نیوجرسی با این طاووس روبرو شدند، میگوید سوار کردن این پرنده با مقررات این شرکت هوایی در ارتباط با وزن و سایز حیواناتی که میتوانند همراه صاحبانشان به داخل کابین مسافران بروند مغایرت داشته است.
یونایتد ایرلاین همچنین میگوید به صاحب این پرنده قبل از آن که به فرودگاه بیاید درباره محدودیتهای پروازی توضیح داده بوده است.
عکسهای منتشر شده از این طاووس که بروی چرخدستی داخل فرودگاه نشسته در شبکههای اجتماعی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
صاحب این طاووس که یک هنرمند نیویورکی است و با اسم مستعار زندگی میکند قصد داشته از فردوگاه نیوآرک در حوالی نیویورک به لسآنجلس در غرب آمریکا سفر کند؛ سفری که با هواپیما حدود ۶ ساعت طول میکشد.
آن طور که گزارش شده بعد از ۶ ساعت مذاکره میان مالک این طاووس و ماموران فرودگاه، او از سفر هوایی خود منصرف شده و گفته از طریق زمین به کالیفرنیا میرود؛ سفری که احتمالا چند روزی طول خواهد کشید.
نام این طاووس دکستر است و نام مالک او که با اسم هنری فعالیت میکند ونتیکو گزارش شده است. او گفته در حال مستند کردن داستان زندگی خودش در شبکههای اجتماعی است.
ونتیکو سال گذشته به نشریات گفته بود امکان ندارد روزی با دکستر از خانه خارج شود و از سوی مردم با واکنش روبرو نشود.
این هنرمند آمریکایی گفته دکستر را ابتدا برای استفاده در یک پروژه تجمسی خریداری کرده اما بعد از آن که متوجه شده زوج دکستر در اسارت جان داده و او در یک گاراژ سربسته نگه داری میشود برای نجاتش دست به کار شده است.
ونتیکو میگوید ابتدا دکستر را به یک مزرعهدار سپرده اما بعد از این که مطلع شده این طاووس در آنجا هم خوشحال نیست، آن را به آپارتمان خود در نیویورک آورده است.
دکستر هم اکنون در پروژههای هنری-عکاسی ونتیکو حضور مییابد و به نظر خوشحال است اما ونتیکو میگوید از بیم پریشان شدن دوباره دکستر، از وسائط نقلیه عمومی مانند مترو یا اتوبوس استفاده نمیکند.
خطوط هوایی آمریکا معمولا به حیواناتی که نقش آرامشگر دارند و صاحبان آنها با مشکلات روحی روانی دست و پنجه نرم میکنند اجازه ورود به کابین هواپیما را میدهند اما در سالهای اخیر گوناگونی این نوع حیوانات در مواردی خطوط هوایی را با مشکل روبرو کرده و در رسانهها خبرساز شده است.
“یونایتد ایرلاینز گفته به لحاظ سایز و وزن نتوانسته به دکستر اجازه ورود به کابین دهد”
در سال ۲۰۱۴ خطوط هوایی یواس ایرویز جلوی زنی را که خوکش، هابی، را میخواست سوار هواپیما کند گرفت.
اگر دکستر میتوانست سوار هواپیما شود نامش را به تالار حیواناتی که با آدمیان در کابین هواپیما سفر کردهاند اضافه میکرد.
در سال ۲۰۱۵ یک مسافر آمریکایی در فرودگاه سیاتل موفق شد بوقلمون خود را در شب کریسمس سوار هواپیما کند.
سال گذشته هم تصاویر مربوط به یک هواپیما که داخل کابین مسافری آن حدود ۸۰ پرنده شکاری دیده میشد خبرساز شد.
این هواپیما که گویا به مقصد جده در عربستان سعودی در حرکت بود شاهینهای شکاری را برای شرکت در یک شکار بزرگ جابجا میکرد.
منبع : BBC
نامه ای از خدا
ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
ﺑﺮﻭﻳﺪ ،ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻴﺪ ،
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻴﺪ .
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ میخواهید ﺳﺮ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﻼﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ، ﭼﺮﺍ ﭘﺎی ﻣﻦ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﻣﯽ ﮐﺸﻴﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﭼﺮﺍ موسی ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺗﺎ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﮐﻨﺪ ، عیسی ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻳﮏﺷﻨﺒﻪ ﻭ به مسلمانها ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺟﻤﻌﻪ ﺭﺍ؟
ﭼﺮﺍ ﮐﺎﺭی ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻋﻴﺴﻮی ﺷﺮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻠﻴﺴﺎ یعنی خانه خدا راحت ﺑﻨﻮﺷﺪ! ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺷﺮﺍﺏ، ﺷﻼﻕ ﺑﺨﻮﺭﺩ؟
ﭼﺮﺍ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﯿﭻ ﻧﭙﻮﺷﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍئی که شما میگوئید ﺑﻮﺩﻡ، ﭼﺮﺍ باید بگذارم به اسم من ﮐﻠﻴﺪ ﺑﻬﺸﺖ بفرﻭﺷﻨﺪ ؟!
ﻳﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻣﻦ ﺟﻬﻨﻢ کنند ؟
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺟﻬﻨﻤﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ،!!
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁنﭼﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ ، ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﯽﺩﻫﺪ…!!!
ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ !
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ اید !!!!!!!!
اگر به دنبال من میگردید مرا در عشق، مهربانی، بخشش ،آگاهی، گذشت، راستگوئی و انسانیت پیدا کنید
البته اگر …. به دنبال من میگردید !
الهی قمشه
این زن وکیل شد تا برادرش را نجات دهد
یک زن برای اینکه برادرش را از زندان نجات دهد، حقوق خواند و وکیل شد.
در سال ۱۹۸۳، پسرى به نام کِنى واترز به اشتباه به جرم قتل در آمریکا به زندان افتاد. خواهر کوچک کِنى که از وکلا قطع امید کرده بود، حقوق خواند و توانست بعد از ۱۸ سال بى گناهى برادرش را اثبات کند
کودک کودن، مادر قهرمان
ادیسون به خانه بازگشت یاد داشتی به مادرش داد
گفت : این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید
سالها گذشت مادرش از دنیا رفته بود روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد آن را دراورده و خواند
نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم
ادیسون ساعتها گریست
ودر خاطراتش نوشت :
توماس آلوا ادیسون
کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد
ارثیه استیو جابز، در خدمت گسترش بازار رسانهای
پس از مرگ بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل، همه میپنداشتند که ارثیهی میلیاردی او در راه توسعهی تکنولوژی رایانه سرمایهگذاری خواهد شد. لورن پاول جابز، بیوهی او، ولی راه دیگری را در پیش گرفته است.
لورن پاول جابز، بیوهی بنیانگذار اِپل، امپراطوری رسانهای خود را با خرید اکثر سهام مجلهی پرسابقهی آمریکایی “آتلانتیک” گسترش میدهد. بنا بر گزارش خبرگزاریها به نقل از دیوید برادلی، صاحب امتیاز و مدیر “آتلانتیک” که نخستین شمارهی آن در سال ۱۸۵۷ منتشر شد، شرکت “امرسون کلکتیو” متعلق به لورن پاول جابز به زودی صاحب سهام باقیماندهی این مجله هم خواهد شد. برادلی “آتلانتیک” را که به مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میپردازد در سال ۱۹۹۹ به مبلغ ۱۰ میلیون دلار خرید. او مینویسد که سه فرزند ذکورش مایل به “ادامهی شغل” او نیستند.
تیراژ “آتلانتیک” در سال ۲۰۱۶ به بیش از نیممیلیون شماره رسیده و صفحهی اینترنتی آن، نزدیک به ۴۲ میلیون و ۳۰۰ هزار خواننده دارد. جفری گلدبرگ قرار است همچنان به عنوان سردبیر، تحریریهی “آتلانتیک” را اداره کند.
لورن پاول جابز پیشتر هم در بخش بازار رسانهای سرمایهگذاری کرده و چندین بنگاه نشر آمریکایی را خریده است. کارشناسان میگویند که او قصد دارد ارثیهی میلیاردی استیو جابز را در بخش نشر و رسانههای مدرن سرمایهگذاری کند.
جف بزوس، مدیر عامل آمازون نیز در سال ۲۰۱۳ روزنامهی پرسابقهی “واشنگتن پست” را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار خرید و با توسعهی بخش “تکنولوژی مدرن” آن طیف خوانندگان روزنامه را گسترش داد.
استیو جابز یکی از برجستهترین چهرههای پیشرو در تکنولوژی رایانه بود که بر اثر بیماری سرطان لوزالمعده، در ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت.