چه حس قشنگيه وقتي که داري گريه مي کني تنها باشي
چه حس قشنگي هست وقتي گريه کردنت تموم مي شه به اين ور و اون ورت نگاه کني که مطمئن بشي واقعاْ هيج کسي نديده
چه کيفي ميده که وقتي همه کس خودت رو از دست دادي اما فکر کني که خب عيبي نداره خدا که هست اما توي يه هوايي باشي که ندوني آيا واقعاْ خدا هست؟ و تو اين حس بودن و نبودن خورشيد غروب کنه و تو بخوابي و باز خورشيد طلوع کنه و باز تو گريه کني و باز خورشيد غروب و طلوع و غروي و طلوع و غرو…
چه حس قشنگي هست که توي عالم يه عاشق تنها منتظر باشي تا خبري از معشوقت برسه تا ببيني زندگيش چطور شد و بعدش با يه زلزله اي که توي دلت و هيچ کسي نمي دونه و نمي تونه بفهمه بگي خدارو شکر که داره خوشبخت مي شه
چه حس قشنگيه که مي دوني داري مي سوزي اما اين آتيش سوختنت رو کسي نمي بينه و براي آرون شدن خودت پنجره اتاقت رو باز مي کني تا از سرما بلرزي
چه حس قشنگي هست وقتي داري راه مي ري يه دفعه يادش عشقت بيافتي و در حال راه رفتن سرت رو بياري پايين و قدمات آروم تر بشه و فقط نگات روي آسفالت خيابون باشه و مردم از کنارت رد بشن
آخ که چه حس قشنگيه وقتي داري به خاطر عشقت و عاشقيت مي سوزي و مي سوزي
چه حس زيبايي هست که عکسهاي قديمي رو ببيني و آروم و آروم بغضت بترکه و شکستن آرزوهات رو لمس کني باور کن زيباست
اونقدر کيف مي کنم وقتي مي فهمم تمام تنهاييام براي عاشق بودنم هست و آروم آروم با خودت بگي يوسف از دامان پاکش به زندان مي رود
واي که جه حس قشنگي هست که حس کني براي معشوقت که هيچي نشدي حداقل براي عشق يه فدايي بزرگ هستي
مي دوني دارم گريه مي کنم
آخ که تک تک سلول هاي بدنم احساس شوق و ذوق مي کنن که تو هيچي از عذاب من نمي دوني و نمي دوني که دارم مي ميرم
این حقیقت من است 3
اشتراک گذاری:
چقدر سخته گل آرزوهات رو تو باغ دیگه ای ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی؛
گل من، باغچه ی نو مبارک…
سلام علی اقا خوبین شما؟؟؟؟
خیلی وقت بود از دوستان قدیم کسی یاد ما نبود….بازم شما…
ممنونم خوشحال شدم که امدی ممنون بابت سر زدن بهم…سایتت رو دیدم
خیلی جالبه از این به بعد میام ….راستی منو چطور یادتون بود؟؟؟؟؟
سلام به …
دارم مطالب قبلی رو کم کم به سایت جدید منتقل می کنم
اما به زودی این حقیقت من است 5 رو می نویسم
خوبی؟
بازم داری از قبل مینویسی؟